دلنوشته در کما F_PARDIS

عنوانرمان در کما
نویسندهF_PARDIS
ژانرتراژدی
تعداد صفحه21
ملیتایرانی
ویراستارسایت رمان بوک
دلنوشته در کما
دلنوشته در کما
دلنوشته در کما

دانلود دلنوشته در کما اثر F_PARDIS (نویسنده اختصاصی رمان بوک) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

چقدر سخت است رفيق، دیدن تو در این منظره! کاش آسمان به زمين می رسيد و این گونه نمی شد! چقدر سخت است! رفيق دیدن تو پشت این شيشه…حال صورتت از هميشه معصومتر شده، ای همراه تمام شيطنت های بچگی! یادت هست؟ به شيشه پنجره خانه تو سنگ می زدم تا از خواب ناز بيدار شوی و باز مرا از دردسری که درست کردم نجات دهی!

خلاصه دلنوشته در کما

اگر به این شيشه نيز سنگ بکوبم تو بيدار می شوی؟! و دوباره غر می زنی؟ کاش میشد بيدار شوی. فقط بيدار شوی و هرچه دلت خواست هم بگویی، هرچه! اشک! اشک است که صورتم را پر ساخته. اتفاقات چگونه به این سرعت دنيای ما را تغيير داد؟! چه شد که یک روز رفتم و حال که آمدم تو دیگر آن دختر قبل نيستی؟! بيدار شو و رفيق چندین و چند ساله ات را غمگين و سياه پوش مکن!

یادت می آید؟! روزی رد می شدیم از خيابان هردو. من دلم ماتم زده بود و خانه ی غم. تو تا مرا دیدی خندیدی! با تمام توانت تلاش کردی، گفتی از خاطرات شيرین و مرا شاد ساختی. با اینکه خودت دل شکسته بودی و مدتها زانوی غم در بغل گرفته بودی. آه رفيق حال من چگونه و چطور تو را شاد سازم؟! غم است که در دل نشسته است و بغض است که راه نفس را بسته است.

ای رفيق بی معرفت من، کاش نفس نداشتم. کاش خون در رگ هایم جاری نبود ولی آینده را بی تو نمی دیدم! رفيق، من بدون تو چگونه از پس این گرگ های انسان نما بربيایم؟! می نشستيم بر روی نيمکت های مدرسه. یادت هست؟! چه خوش و خرم عاری از هر غم درس می خواندیم. در ریاضی بسيار از من بهتر بودی!

دانلود دلنوشته در کما
0.46 مگابایت
PDF
دیدگاه کاربران درباره دلنوشته در کما F_PARDIS
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها