رمان آنچه گذشت ثنا قاسمی

عنوانرمان آنچه گذشت
نویسندهثنا قاسمی
ژانرعاشقانه
ملیتایرانی
ویراستارسایت رمان بوک
رمان آنچه گذشت
رمان آنچه گذشت
رمان آنچه گذشت

دانلود رمان آنچه گذشت از نویسنده ثنا قاسمی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه کامل با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

سوپرایزه هم اکنون ما داستان رادمان آریا، مردی مستبد و مرموز است که گذشته مجهول و تلخی را تجربه کرده، او کارآگاه ویژه دایره جنایی است؛ کسی که فقط پرونده های مهم و محرمانه به او داده می شود، از جنس زن بیزار است و سالهای طولانی تنها زندگی کرده، اما با محول شدن پرونده قتل های زنجیره ای شب های تهران به او، جرقه شروع طوفانی سهمگین در زندگی او استارت می خورد، قتل هایی که به صورت عجیبی هوشمندانه و وحشیانه اند و حالا خواهر مقتول ششم، پا به میدان می گذارد …

خلاصه رمان آنچه گذشت

سوز سردی موذیانه از لای پنجره باز به داخل اتاق سرک می کشید و پرده سیاه رنگ را به رقص در می آورد … سکوت سنگینی بر فضا حکم فرما بود … همه چیز برای یک نیمه شب زمستانی عادی و کاملا  آرام می نمود … صدای زنگ موبایلی سکوت اتاق را شکست … روی تخت غلتی زد و خواب آلود زیر لب غرولند کرد .. گوشی پشت سر هم زنگ می
خورد و روی اعصابش خط می کشید … احساس خستگی می کرد و دلش نمی خواست حتی برای لحظه ای چشمانش را باز کند.

بالاخره گوشی آرام گرفت … ثانیه ای از سنگین شدن خوابش نگذشته بود که باز صدای گوشیش بلند شد … با عصبانیت مشتی بر روی تشک تخت کوبید و غرید: خفه شو دیگه اه .. ناچار برای رهایی از دست آن مخاطب سمج و مزاحم دست به سوی گوشیش که روی پاتختی کنار تخت بود دراز کرد … گوشی را برداشت و انگشتش را با بی دقتی روی صفحه کشید … موبایل را روی گوشش گذاشت و با صدایی خش دار و خواب آلود تقریبا توپید: بله؟

با پیچیدن صدای یاشار در گوشی با حرص گفت: تو خواب نداری مرتیکه؟ اصلا خبر از ساعت داری که زنگ زدی به من؟ … انتظار داشت یاشار با همان شیطنت و سرخوشی خاص خودش جوابش را بدهد اما با شنیدن لحن جدی و خشکش سریعا فهمید که مسئله مهمی باید پیش آمده باشد … یاشار با آن لحن کمیابش شتاب زده گفت: پاشو رادمان جمع کن خودتو بیا
به این آدرسی که می فرستم برات..

اخمانش را در هم کشید و با هوشیاری پرسید: چی شده؟ چه خبره اونجا مگه؟ یاشار سریعا گفت: هیچی نپرس فقط بیا …

رمان آنچه گذشت
3.71 مگابایت
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان آنچه گذشت ثنا قاسمی
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
سید محمد
سید محمد
2 سال قبل

رمان خوبی نیست

بهار
بهار
2 سال قبل

مزخرف بود معلوم نبود ستاد جناییه پلیسه یا پلنگ خونه

فرانک
فرانک
پاسخ به  Mehdi Ansari
2 سال قبل

چقدر انتقادپذیری!
اصلا طبیعی نیست! کسی انقدر غلط املایی فاحش داره دیگه نمیشه بهش گفت نویسنده!

saye
saye
2 سال قبل

رمان رو کامل نخوندم چون خیلی غیرمنطقی بود، بخش عاشقانه رمان خیلی بد بود دو نفر یهو همدیگرو دیدن و عاشق شدن بدون هیچ توضیحی. غلط املایی هم خیلی داشت واقعا توهین به خواننده است رمانی که غلط املایی داره.

فهیمه
فهیمه
2 سال قبل

توضیحات اضافی باعث شد من از خوندن تا ته این رمان صرف نظر کنم چون کلافه شدم و اینکه چطور رادمان با اون شخصیت نفوذ ناپذیرش در آنی عاشق مفهام میشه و درشب سو قصد به او در خانه تا صبح باهاش میمونه و کلی هم بوس و بغلش میکنه دور از ادب یه پلیس وظیفه شناس و انگار به قشر آنها یه جوری توهین بود و حالت چندش آوری در خواننده ایجاد میکنه

کاش یه ذره واقع بینانه تر نوشته میشد

ساناز
ساناز
2 سال قبل

من خوندم ولی واقعا پشیمون ام چون ذهنم درگیر همه ی این مزخرفات شد .قلم نویسنده عالیه ولی اصلا رمان خوبی نبود پر بود از تناقض .
اصلا یه سوال ؟؟اگه شما بدونید یه نفر مریض روانی و ممکن چندین نفر رو بکشه بهش اجازه میدید بکشه بعد به درمان اش فکر میکنید؟؟؟!!!!
آخه خیلی مزخرف بود .
موی قاتل پیدا شد بعدش تو ستاد گم شد .هیچ کس هم نپرسید چرا گم شد یا کی باعث شد گم بشه 🤕🤕🤕🤕😂😂😂
اگه قاتل حامی بود شاید خیلی بهتر از این میشد 😂😂😂

:)
:)
پاسخ به  Mehdi Ansari
3 سال قبل

ببخشید ولی وقتی کسی رمانی مینویسه باید به نظر کسایی که رمانو خوندن احترام بزاره کسایی که نظر میدن اشتباهاتش میگن و اون میتونه تو رمانای دیگه ایی که مینویسه اونارو رعایت کنه پس با خشونت چیزی درست نمیشه

ونوس
ونوس
پاسخ به  مبینا
3 سال قبل

قلم نویسنده خوب بود قطعا به مراتب کارهای بهتری از ایشون خواهیم خواند البته این داستان نکات مبهمی هم داشت که بعضی وقتها خیلی غیرقابل درک میشدند مثل نقش سمیرا درداستان که درست جا نیفتاده بود نامه سمیرا که نه مفهوم مشخصی داشت ونه پیداشدنش به اون شکل منطقی بودیا چاقو که چرا پیش سمیرا بود یا شخصیت حامی که بنظرم وزنه پرتاثیری در داستان داشت درحالیکه نویسنده سعی نکرد سرنوشت تاثیرگذاری ازش نشون بده همچنین افکار عمومی اول داستان در مورد ۶ قتل خوب بودولی همین افکار و مطالبات ونتایج پلیسی اون در انتها به کل فراموش شد وتبدیل شد به یک اتفاق ساده پیش با افتاده وساده که برای هیچ کس مهم نیست وهیچ مرجعی هم بازخواست نکرد بعضی جاها تواتر زمانی از دست نویسنده خارج بود واگر رادمان قاتل بود چه زمانی برنامه ریزی میکرد؟ چه زمانی قرار مدار هاشو با قربانیان میذاشت ؟ کی فرصت میکرد انجامشون بده ؟اونم ۶ نفر ،،،،،،ودرپایان فکرنکنم کسی حاضر باشه با قاتل خواهرش و۵ قربانی که بطور فجیع کشته شدند بیاد وبه راحتی وعاشقانه زندگی کنه و کلا با موضوع کنار بیاد منطقی ترین پایان اگر رمان ادامه دار نیست بنظرم کشته شدن قاتل در راه نجات جان مهفام ویا یه همچین چیزی است ………… به هر حال مشخصه استعداد نوشتن چنین رمانهایی در شماهست ،،،،، آرزوی موفقیت

مبینا
مبینا
3 سال قبل

خوب از اونجایی که من خیلی رمان میخونم به نظر رمان واقعا عالی بود ونویسنده واقعا قلم خیلی خوبی
رمان به هیچ وجه قابل پیش بینی نبود
اینایی که میخوام بگم هیت نیست فقط یه انتقاده که امیدوارم سازنده باشه
یکی اینکه به نظرم یکم عاشقانشو بیشتر میکرد بهتر بود
دوم اینکه چطوری رادمان این قتل را رو انجام میداد
خصوصا وقتی میخواست مهفامو بکشه
طبیعتا وقتی میخواست بکشتش وفرار کرد حداقل یه ربع یا نیم ساعت باید طول میکشید تا برگرده خونه وبخوابه بعد شخصیت اصلیش برگرده یعنی مهفام یه ساعت بعد به رادمان زنگ میزنه
معقولش اینه که فوقش پتج دقیقه بعدش زنگ بزنه
بعدش اینکه سردارو سرهنگ که مثلا هدفشون این بود که رادمان درمان بشه چرا از اول درمانش نکردن خودشون که از شش سالگیش فهنیده بودن
یعنی باید حتما شش نفرو میکشت تا به فکر درمان بیفتن
بعد اینکه به نظرم خیلی بی انصافی بود که برادرش که نمیدونم اسمش چی بی مجازات بمونه با این خودش مقصر همه چیه
واینکه فک نمیکنم هیچ دختری حاضر باشه باقاتل خواهرش باشه واقعا سخته
در ضمن به نظرم بعد از فهمیدن اینکه قاتل کیه داستان میتونس حداقل 500 یا 600 صفحه دیگه ادامه داشته باشه
به هر حال از خوندن رمانت لذت بردم
همین طور ادامه بده
موفق باشی

maryam
maryam
3 سال قبل

عالی بود اخرشمخوب تموم شد بنظرمن رادمان نبایدبه خاطر بیماریش وبی گناهیش سرزنش میشدوباید حق زندگی رو میداشت که اخرشم خیلی عالی وجالب تمومشد غیر این بود جای تعجب داشت خیلی بینظیر بود

نرگس
نرگس
3 سال قبل

متن و دیالوگ و تیکه های اضافی خیلی زیادی داشت منکه فقط اصل کاریا رو خوندم و ماباقی رو رد کردم..
پایانش اصلا جالب نبود به نظرم بعد از کشف راز تازه باید داستان یه جور خاصی ادامه پیدا میکرد و دو سوم داستانو به خودش اختصاص میداد، پایانش و نوع برخورد رادمان با ماجرا شاید اولش معقول به نظر میرسید اما تهش غیر قابل درک بود که بره خارج و همه چی از یادش فراموش شه ،ولی خوب جالب ترین قسمت داستان همون جاییه که معلوم میشه قاتل کیه؟.. نویسنده می تونست با یه خورده بیشتر تایم گذاشتن داستانو جنجالی تر کنه ولی خوب خیلی مبهم هم تموم شد مثلا آخرش موندم خانم گودرزی که در برخورد با رادمان هول شده بود یا پسرش تو عکس که شک رادمانو برانگیختن چی شدن؟ و چرا سمیرا دلیل اینکه چاقو دستشه رو نگفت؟ چرا سمیرا که یه جورایی بو برده بود قراره به قتل برسه فقط نامه گذاشته واسه یابنده و رفته که راحت جونشو بگیرن؟ اصلا چرا جای همین کار یه زنگ نرده به رادمان ماجرا رو نگفته؟
یا مثلا سرهنگ و سردار که هی میخواستن رادمان پی به هیچی نبره چرا پرونده رو دادن دستش؟
نویسنده قلمش خوبه فقط ای کاش رمانش قابل درک تر بود..کلا اگه حامی قاتل بود میشد بهتر فهمیدش..

marzi
marzi
3 سال قبل

اسم جلد دومش چیه و منتشر شده؟

فرح
فرح
3 سال قبل

سلام جلد دوم رمان کی میاد

نیوشا
نیوشا
3 سال قبل

من اونجاش که حقیقت معلوم شد سکته زدم 🥺🥺🥺

Salehe
Salehe
3 سال قبل

سلام این رمان جلد دو دارد؟

حنا
حنا
3 سال قبل

خیلی غلط املایی داشت ویرایش نشده بود

یلدا
یلدا
3 سال قبل

سلام
رمان خوبی بود… ولی اخرش بنظرم خوب تموم نشد و میتونست جالبتر باشه
بهرحال مرسی از نویسنده🌺