رمان آیه های سیاه
عنوان | رمان آیه های سیاه (جلد دوم رمان داغ) |
نویسنده | سحر ممبنی |
ژانر | عاشقانه، اجتماعی |
تعداد صفحه | 1368 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |

دانلود رمان آیه های سیاه (جلد دوم رمان داغ) اثر سحر ممبنی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
با کنجکاوی محبوبه و سهراب گذشته شخصیت های داستان برملا میشود و چگونه و چرا کنار هم قرار گرفتند، مادر سهراب مخالف محبوبه میشود و او نیز عزیزیترین فرد زندگی اش را از دست میدهد و برای پیدا کردن او قید ازدواجش را میزند …
خلاصه رمان آیه های سیاه
نشسته بود توی کافه به بخار روی لیوان نگاه می کرد و انتظار میکشید فقط انتظار، یک انتظار بیهوده برای کسی که قرار نبود بیاید و خبری که قرار نبود برسد. مارتا به نرمی کنارش نشست یک شاخه لیلیوم روی میز نزدیک لیوان گذاشت و اشک آمادهی او را روی گونه اش جاری کرد انگشتش را روی برگ نازک گل کشید و گفت: در اشک های ما معجزهی شفاست. محبوبه سرکج کرد و کمی نگاهش کرد و او با لبخند ادامه داد: گاهی لبریز میشویم از درد از غم از دلتنگی اگر اشک نباشد محبوبهی زیبا ظرف جان
آدمی انباشته می شود و انباشتگی رویش دوباره را غیر ممکن می کند. محبوبه کف دستش را روی پیشانی کشید و خیره به خطوط منظم روی چوب براق میز گفت: باید چکار کنم؟ حتی نمی دونم دنبالش بگردم یا فراموشش کنم؟ اون چی می خواست؟ اصلا گیرم که رفت تا فراموشش کنم من می تونم اکی رو فراموش کنم؟ لب هایش را تو کشید و مارتا با صدایی محزون گفت: انسان با یادها زنده است محبوبه جان بهار را می بینی که چطور خرامان دامن میکشد و از پیش چشم ما می گذرد؟ در چین چین دامنش
حرفی نهفته دارد آدم ها هم مثل بهار هر روز برای ما حرفی دارند حرفی که روی لب ها نمی آید اما انتظار دارند به یاد بماند. اکی زیبای ما پر از حرف بود حرفهایش را یادت هست؟ محبوبه خمی به ابرو نشاند این همان چیزی بود که میترساندش فراموش کردن اکی، حرف هایش، لحن و تن صدایش مشتش را زیر چانه زد و گفت: هر شب با وسواس سعی میکنم یادم بیارم اما می ترسم… مارتا لبخندی زد و گفت: همه چیز تکرار است. از جا بلند شد انگشتش را روی شاخهی لیلیوم کشید و گفت: این برای آرتاست …
دسترسی به دانلود با خرید یا دریافت اشتراک ویژه امکان پذیر است
- انتشار : 11/05/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403