رمان ابله
عنوان | رمان ابله |
نویسنده | فیودور میخایلوویچ داستایفسکی |
ژانر | داستانی، خارجی |
تعداد صفحه | 514 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |

دانلود رمان ابله اثر فیودور میخایلوویچ داستایفسکی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
رمان ابله داستان قهرمان اصلی پرنس لییو نیکلایویچ میشکین آخرین بازمانده از یک خاندان اصیل و کهن است. پرنس در کودکی پدر خود را از دست میدهد و فرد بسیار گوشهگیری میشود که از حملات صرع رنج میبرد. این حملات مکرر صرع او را به صورت نیمچه ابلهی درآورده است. این کتاب، بیش از هر چیزی بیارزش بودن صداقت در زمان فراگیری دروغ و نیرنگ را بیان میکند. ابله از یک سری حوادث ناگوار و پشت سرهم ترکیب شده، حوداثی که بدست شخصیتهای حساس پیشبینی شده ولی هیچکدام از حوادث بر حسب اراده پیشگیری نشده است …
خلاصه کتاب رمان ابله
پرنس شروع به صحبت کرد و گفت: «شما همه طوری با کنجکاوی به من نگاه میکنید که میترسم اگر کنجکاویتان برطرف نشود از من دلگیر شوید. ولی بعد فوراً با لبخندی افزود: «نه، شوخی میکنم… آنجا همدم هایم همه بچه بودند و فقط با آن ها دمخور بودم فقط با آنها. آنها بچه های همان ده بودند، من همه شان و به مدرسه میرفتند ولی من کاری به درس و مشقشان نداشتم. مدرسه معلم داشت، اسمش هم ژول تیبو بود. البته شاید چیزکی هم یادشان میدادم ولی فقط وقتم را با آنها میگذراندم و چهار سالی که آنجا بودم به این شکل گذشت. احتیاج به چیز دیگری
نداشتم با آنها از همه چیز حرف میزدم و هیچ چیزی را از آنها پنهان نمیکردم. پدران و کسان آنها از من در خشم بودند، چون عاقبت کار به جایی رسیده بود که بچه ها نمیتوانستند دست از من بردارند و مدام دور من جمع بودند به طوری که دست آخر معلم مدرسه چشم دیدن مرا نداشت و بزرگترین دشمن من شده بود من در آن ده دشمن زیاد داشتم و فقط علتش بچه ها بودند حتی شنایدر ملامتم میکرد و من نمیفهمیدم چرا اینقدر نگرانند؟ چون همه چیز را میشود به بچه ها گفت، همه چیز را من اغلب در حیرت بوده ام از اینکه بزرگ سالان بچه ها را چه کم
میشناسند! حتی پدران و مادران بچه های خود را نمیشناسند. هیچ چیز را نباید از بچه ها پنهان کرد، به این بهانه که بچه اند و باید صبر کرد تا بزرگ شوند چه فکر غم انگیز و نابجایی! بچه ها خوب متوجه میشوند که والدینشان آنها را زیاده کوچک و بی شعور میشمارند، حال آنکه آنها همه چیز میفهمند آدم بزرگها نمیدانند که کودکان شان حتی در تنگناهای دشوار میتوانند با راهنمایی های بسیار هوشمندانه راه گشا باشند وای خدا وقتی این مرغکان زیبا به چشم می دوزند و با دلی شاد آنچه را میگویید باور می کنند چه شرم آور است که آن ها را فریب بدهیم!
- انتشار : 11/05/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403