رمان اغماض
عنوان | رمان اغماض |
نویسنده | م.مطلق |
ژانر | تراژدی , اجتماعی , عاشقانه |
تعداد صفحه | 1147 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | تیم سایت رمان بوک |
دانلود رمان اغماض از م.مطلق به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه کامل با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
به ما بپیوندید در رسانه رمان بوک / کاشکی توی زندگی میخواستم و حق خواستن داشتم ،من نخواستم دختر شم، من نخواستم توی اون خانواده بزرگ شم، من نخواستم اینجا باشم، تو چرا اینجایی، کاش تموم بشه این قصه، این انتقام این نفرت این ویسه،همه ی این چیزا درد دارن، من درد دارم …
خلاصه رمان اغماض
نگام کرد … بد نگام کرد … سوار ماشین سفید رنگی شد و منم در عقب رو باز کردم وتا بوده همین بوده … کجا میری ؟ این ماشین هومنه … سوار ماشین سفید رنگی شد و منم در عقب رو باز کردم نشستم … هومن رو شناختم … همون پسری بود که هر شب بهم زنگ میزد و بهم میگفت تا گاز رو چجوری خاموش کنم
سلام دختر جون … چرا جواب منو نمیدادی؟ … سرمو انداختم زیر و باز افتادم به جون ناخن های لاک خورده م و صادقانه اعتراف کردم … اخه نمیشناختمت … کیوان باز هم سیگار برداشت و هومن ماشین رو روشن کرد … کیوان بسته ی قرصی که هر شب میخوردم رو بهم نشون داد: اینو هر شب میخوری خوابت ببره؟
سرمو تکون دادم … نمیدونستم بدش میاد از این حرکت … اخم کرد: سرتو بالا ننداز برای من ! جواب بده … هومن غرید : کیوان! … برگشت سمت هومن و با عصبانیت ولی اروم گفت : میدونه من بدم میاد ! اصلا لعنت خدا تو این قرصا و اون
دکتر بیخودی که تو برداشتی بردیش ! یادته چطوری تحویل گرفتمش … الانم که کم مونده یادش بره چجوری باید بره دستشویی! دختره ی احمق …
- انتشار : 15/06/1400
- به روز رسانی : 20/09/1403