رمان الهه شرقی رویا خسرونجدی
عنوان | رمان الهه شرقی |
نویسنده | رویا خسرونجدی |
ژانر | عاشقانه ، درام |
تعداد صفحه | 789 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | سایت رمان بوک |

دانلود رمان الهه شرقی اثر رویا خسرونجدی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
کیمیا که از ازدواج اولش ضربه خورده و طلاق گرفته، با تلاش در یکی از دانشگاه های پاریس پذیرش می گیرد و قصد دارد جهت ادامه تحصیل به پاریس عزیمت کند، شب مهمانی، در خداحافظی که خانواده برای او ترتیب داده اند، با رابین برادر زاده …
خلاصه رمان الهه شرقی
تمام اندامش به شدت مي لرزيد، حتي با فشار دندان هايش نمي توانست لرزش محسوس لب هايش را مهار كند. انعكاس كلمه ي ((برگشته)) همچنان در مغزش مي پيچيد و سرش را به دوران مي انداخت. به زحمت بر خود مسلط شد و آرام و لرزان به سوي اتاقش رفت، در را گشود و خود را بر روي تخت انداخت. چشم هايش را چندين بار باز و بسته كرد. او واقعاً در اتاقش بود.
نه خواب بود و نه خيال و جمله اي كه شايد بارها در عالم واقع مي شنيد ((يعني واقعاً او برگشته بود؟)) هر چند نمي توانست باور كند ولي حقيقت داست. او بالاخره بازگشته بود،اما چرا حالا؟ و آيا اين بازگشت آن گونه كه پيش از اينها تصورش را مي كرد او را خوشحال مي نمود؟ مدت ها بود كه ديگر انتظارش را نمي كشيد. شايد درست از همان اولين روزي كه رفته بود؟
اما اكنون اين بازگشت ناگهاني و غير مترقبه، چون زلزله اي آرامش شيرين زندگيش را بار ديگر به ويراني مي كشيد و اين آغاز فصل جديدي بود كه پايانش ناپيدا بود و مه آلود. خودش را روي تخت مچاله كرد. اعصابش چنان درهم ريخته بود كه احساس مي كرد فكرش از كار افتاده و مغزش را خوابي عميق و سنگين ربوده است. به زخمت از جا برخاست و خود را مقابل پنجره اتاقش كشاند…
- انتشار : 16/11/1400
- به روز رسانی : 20/09/1403
اولین رمانی که توی زندگیم خوندم همین رمان بود و من چقدر آخرش گریه کردم همش ۱۵ سالم بود داستان جذابی داره اما آخرش ….
مضخرف بود..چرا اینطوری تموم شد