رمان این مرد کابوس من است

عنوانرمان این مرد کابوس من است
نویسنده🌟 نیلوفر نام آور
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه1881
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان این مرد کابوس من است اثر 🌟 نیلوفر نام آور به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

دلارام، توسط گپی در تلگرام با پرهام آشنا می‌شود، و بعد از چند ماه دوستیِ مجازی قرار می‌گذارند تا با هم ملاقات داشته باشند، پدر دلارام که پول سنگینی به خواهرش بدهکار است، طی سانحه ای در یک مهمانی خانوادگی فوت می‌کند و مادرش فلج می‌شود، حالا بعد از فوت پدرش، عمه دلارام اقدام به فروش خانه آن ها می‌کند، پسر عموی پدر دلارام (شاهین) که پسر تندخو و خود رای هست، سرپرستی او و مادرش را به عهده می‌گیرد، او زمانی که متوجه ارتباط دلارام و پرهام می‌شود …

خلاصه رمان این مرد کابوس من است

دیگه طاقت این محیط رو نداشتم. نفسم سنگین شده بود و احساس کمبود اکسیژن داشت خفه‌ام می‌کرد بی معطلی شال و مانتوم رو که روی مبل افتاده بود رو برداشتم و با عجله پوشیدم با برداشتن کیفم راه خروج رو پیش گرفتم که صدای فریاد شاهین فضای خونه رو پر کرد: کدوم گوری داری میری؟ آخه بگو به توچه؟ چیکارمی؟ بغض بزرگی به گلوم چنگ انداخت آخ بابا… اگه بودی هیچ کس جرأت نمی‌کرد بهم از گل کمتر بگه اما الان همه شدن آقا بالاسرم و برام بزرگتری می‌کنن. بدون جواب دادن بهش با سرعت از خونه خارج

شدم و کفش هام رو پام کردم. با دو از خونه خارج شدم و تا خود ایستگاه اتوبوس می‌دویدم و اشک می‌ریختم. نگاه خیره مردم اطراف هم اصلا برام مهم نبود پنج دقیقه ای تو ایستگاه اتوبوس ایستاده بودم انگار خبری از اتوبوس نبود. دست های یخ زدم رو جلوی صورتم گرفتم و تند تند بهشون ها می‌کردم بلکه یکم گرم بشن. نوک بینیم بی حس شده بود و سوز هوا به صورتم سیلی می‌زد بالاخره بعد از ده دقیقه اتوبوسی اومد و سوار شدم. صندلی نزدیک در خالی بود و همونجا نشستم و سرمو به پنجره تکیه دادم اشک‌‌هام صورت

بی پناه شدم رو نوازش می‌کردن و بی وقفه می‌باریدند. هنوز تو شوک رفتن بابا بودم. حرف‌ ها و رفتارهای عمه رو کجای دلم می‌ذاشتم؟ مگه میشه عمه ای تا این حد از برادر زاده‌ش متنفر باشه؟! از همه بیزار شدم دلم یه خلوت دونفره با مامان رو می‌خواست. مامانی که سلامتیش رو به دست آورده باشه چی میشد اگه یکدفعه از خواب می‌پریدم و می‌دیدم که همه‌‌ این اتفاقات فقط یه کابوس بود و بس! یاد گوشی همراهم که آخرین یادگار از بابا بود افتادم. تکیه‌ ام رو از پنجره اتوبوس گرفتم و مشغول گشتن داخل کیفم شدم. با دیدنش لبخند کم جونی زدم …

دانلود رمان این مرد کابوس من است
4.98 مگابایت
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان این مرد کابوس من است
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها