(نقد) رمان بغض بی پناه خاطره کامروا
💙نام رمان : بغض بی پناه
💙ژانر : عاشقانه _ رازآلود _ اجتماعی
💙نویسنده : خاطره کامروا
محور اصلی این داستان شخصیت های عسل و جاوید هست که نویسنده به بررسی اتفاقات میان این دو میپردازه
از اون دسته رمان هایی هست که من به شخصه خودم دوسش دارم
قلمش قویه گاهی بشدت طنززز و گاهی غمگین و قسمت هایی اروم و عاشقانه.
عسل خانم ما یه دختر خیلی لجباز و از قضا پرستاره😃 و برخلاف خواسته پدر و مادرش میخواد که تو زندانی که پدرش رییس اونجاست مشغول به کار بشه
عسل یه خواهر بزرگ تر از خودش که ازدواج کرده و خودش بچه اخره و لوش مامان باباش😅
داستان از اونجا شروع میشه که عسل برای پرستاری بیماران زندان میره و اونجا با یک مرد خیلی مرموز و خیلی پیچیده اشنا میشه …(دی دی دی دین جاویدمون اومد😝😜)
همکار پدرش پسری به اسم تیرداد هست که سرگرده و بشدت از جاوید یا همون رامتین متنفره و از قضا خواستگار و خواهان عسله😩
عسلم از تیرداد خوشش نمیاد و بشدت ازش بیزاره
این وسطا که درگیر کشمش با تیرداد هست عسل عاشق جاوید میشه
تیراد هم به دنبال مدرکی برای اعدام جاویده و هرروز اونو شکنجه میده تا اعتراف کنه و درنتیجه جاویدمون راهی اتاق عسل برا مداوا میشه
جاوید برای فرار از اونجا به عسل نیاز داره و از علاقه اون استفاده میکنه..
و عسلم …😞ناراحت از سوع استفاده جاوید به خاطر عشقی که به جاوید داره اونو به هر نحوی شده فراری میده و نام و غرور پدرش رو خدشه دار میکنه ….
عسل بعد از جاوید افسرده و بیمار میشه
از یه طرف به خاطر سکته و غرور جریحه دار شده پدرش و از یه طرف به خاطر دوری و استفاده جاوید
💙وارد جزییات نمیشم که چه اتفاقایی افتاد خودتون برین بخونین😍
ولی عسل بعد مدتی مجبور میشه به شهر دیگه ای همراه تیرداد بره که برای منهدم کردن گروهی نیاز به جاوید و دو تا دوستش عماد و مرتضی داره
عسل همراه خواهر تیرداد (مریم )و خواهر شوهر شیطون مریم ثمین مدتی رو همخونه میشن 😍🙊
و ماجراهایی رو باهم پشت سر میزارن
مریم و مرتضی🙊
عماد و ثمیننننن 😍که نگم از شیطنت هاشون
و جاوید و عسلمووووننن😍🙊❤️
💙شخصیت رامتین (جاوید) :قوی _رنج کشیده _جذاب _صبور_ فداکار و دوست داشتنی _با ابهت _منطقی _عاشق_
💙شخصیت عسل :لجباز _یکدنده_ ارام _بیش از حد عاشق _زیبا _خجالتی _بیحیا😂 _مظلوم _
💙متن رمان کمی ادبی هست و نویسنده پستی و بلندی های زندگی رو زیبا به رخ کشیده .به نظر من رمان نکات اموزنده ای هم داشت مثله صبر! صبر کردن در چالش های بزرگ زندگی ! قلم داستان قویه و هیچ قسمتیش که ضعف داشته باشه دیده نمیشه
💙پایانی خوش داره و اواسط رمان طنز میشه با حضور دختر خونده جاوید
💙بهتره رمان رو قضاوت نکنید و برید بخوانید تا متوجه بشید
رمان و داستانیه که به نظر من خیلی خوبه نکات اموزنده خیلی داره
و همچنین عاشقانه های زیاد (صحنه دار چندان نیست ) داره و طنزززززز🤣
💙شخصیت هایی که غیر شخصیت های اصلی (جاوید و عسل ) بودن و من واقعا خوشم می یومد یکی تیرداد بود و یکی عماد 😂اینا خیلی باحالن مخصوصا عماد و ثمین مزه دادن به داستان
آیا این نقد مورد تایید شما است؟ نقد شما چیست؟ کامنت کنید
- انتشار : 04/01/1401
- به روز رسانی : 06/05/1403
سلام من نصفشو خوندم تقریبا انقدگریه کردم وجودم داره عذاب میکشه قلبم درد گرفت قلمتون فوقولاده بود…
سلام فقط میگم نخونی ضرر کردی مرسی خاطره جون😘
سلام رمانش خیلی جالبه مرسی خاطره جون😘
سلام رمانش حرف نداره عالیه مرسی خاطره جون😘
وای از این رمان هرچی بگم کم گفتم واقعا عالیه هرکی نخونه دنیاش بر فناس دیگ 😍😅😅😅
سلام دوست عزیزم
من نویسنده رمان بغضبی پناه هستم
بشدت از نقد و توضیحاتت در مورد رمان لذت بردم و کلی خندیدم😅
خیلی خیلی عالی بود
با خوندن متن شما حال دلم خوب شد
بابت این نوشته قشنگت ازت ممنونم بی نهایت سپاس
موفق باشی عزیزم🌺😍