رمان بگذر از جانم2
عنوان | رمان رمان بگذر از جانم2 |
نویسنده | راضیه خیرآبادی (تسنیم) |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 620 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | تیم سایت رمان بوک |
دانلود رمان عاشقانه بگذر از جانم2 اثر راضیه خیرآبادی (تسنیم) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با لینک مستقیم
به دی جی در خواست آهنگی که دوسش داشتم رو دادم ، یه آهنگ ایرانی تا از این جو رقص های سرد و خشک خالص بشم ، دست کاترین و جولیا رو گرفتم و هم زمان با پلی آهنگ قدیمی که باهاش حال میکردم رفتیم رو سن ، ای بهار ای آسمون عیده میرم به خونمون داد میزنم ای جان ای جان ای جان دارم میرم به تهران دارم میرم به تهران نازه من بهار میاد گل به سبزه زار میاد …
خلاصه رمان بگذر از جانم2
در اومد جوونه ها دلم پر از بهونه ها … بعد از اون جدایی ها عشق به من گفت که بیا … عشق به من گفت که بیا!
ای بهار ای آسمون عیده میرم به خونمون … داد میزنم ای جان ای جان ای جان … دارم میرم به تهران دارم می رم به تهران!
هر سه یه نمایش عالی رو صحنه داشتیم اجرا می کردیم طوری که همه به ما نگاه میکردن و لذت می بردن از آهنگ!
موهای بلند و خرمایی رنگم رو با حرکات موزون رو هوا به رقص در میاوردم و هم زمان با ریتم آهنگ بدنم رو تکونی
میدادم!
هر موقع می رقصیدم لبخند می نشست رو لب هام … رقص نورهایی که تو همه جای سالن به پرتاب شده بودن ، باعث می شد هر لحظه انرژیم بیشتر بشه و با موهام بیشتر خودم رو به اوج لذت جوونی برسونم!
با تموم شدن آهنگ موهام از رو هوا ریخته شد روی شونه ها و صورتم … تن تن نفس میکشیدم!
خواستم از رو سن بیام پایین که دوتا دست نشست رو بازو هام … کارن … واقعا این کارن بود که دست های من رو
گرفت!
نفسم تو سینه برای چند لحظه گیر کرد … هم زمان با چسبیدن تنم به تنش یه آهنگ مخصوص رقص تانگو زده شد و با دست و جیغ بچه های تو سالن که بیشتری ها دانشجوی یک دانشگاه بودیم ، رفت به هوا!
کارن شروع کردن به انجام دادن حرکات تانگو… !! و من مجبور شدم همراهیش کنم ، برای اولین بار بود که با اون می رقصیدیم …
- انتشار : 08/06/1398
- به روز رسانی : 20/09/1403