رمان بی آبان

عنوانرمان بی آبان
نویسندهآناهید قناعت
ژانرعاشقانه، اجتماعی، خانوادگی
تعداد صفحه2568
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان بی آبان اثر آناهید قناعت به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

آبان دختری است که در کودکی بخاطر تهمت نامردی اش (هما) که به او میزند، بی دفاع از خانه رانده شده و بالاجبار نزد پدر بزرگ و مادر بزرگ خود زندگی میکند حالا که 19 سالش شده به عشق پدر و زندگی اشرافی او دوباره قصد زندگی نزد آنها را دارد …

خلاصه رمان بی آبان

“این من احمق تر!!” خدا خدا می کردم هرچه زودتر ترم دانشگاه آغاز شود. دیگر نای در خانه ماندن را نداشتم آن هم به این شکل، منی که عادت داشتم پا به پای مامان لطیفه صبح های زود بیدار می شدم و صبحانه می‌خوردم حالا یک هفته بود که تا نزدیکی ظهر مجبور بودم در تختم بمانم! چیزی که هما خواسته بود. یا بهتر بود بگویم دستور داده بود. چون تابستان بود و کارن و حتی خودش تا قبل از ظهر می خوابیدند. چیزی که من خیال می‌کردم تمام شده باشد، چون دیگر بچه نبودم و او حق نداشت در برنامه روزانه ام دخالت کند. کی بیدار شوی، کی صبحانه بخوری، چه

روزهایی حمام بروی، چه روزهایی … از تخت پایین آمدم. بی توجه به سر و صدای شکمم جلوی آینه ایستادم و دستی به موهای فرفری ام کشیدم. هما می گفت تمام خانه را مو برداشته اگر نمی توانی کاری کنی موهایت نریزد ببرمت آرایشگاه مثل بچگی هایت پسرانه بزنی راحت شویم. حالا که فکرش را میکنم از موهایم بدم می آمد شاید بد نبود به توصیه هما عمل می کردم. لباس پوشیدم کوله ام را برداشتم و صبحانه نخورده از خانه بیرون زدم. به یاد آوردم اولین صبحانه ای که بعد از پنج سال در خانه پدرم خوردم، -هرچیزت تغییر کرده باشه این اشتهات همونه.

البته حقم داری اونجا که بودی غذای درست و حسابی نمی دادن بهت، لقمه میانه ی گلویم ماند. دیگر گرسنه ام نبود. از لابی آپارتمان بیرون زدم هندزفری به گوش گذاشتم و راه افتادم کم کم داشتم متوجه می‌شدم هیچ چیز نسبت به پنج سال پیش تغییری نکرده که هیچ بدتر هم شده بود. شرایطی که مرا از خانه پدرم فراری داد و اعتماد به نفس و شخصیتم را کشته و در نطفه خفه کرده بود حالا با قدرت بیشتری مقابلم ایستاده و به خونم تشنه بود. در تمام پنج سالی که از این خانه و جو روانی اش دور بودم کمی خودم را یافته بودم اما هنوز خلا بزرگی میان تنم حس می کردم …

دسترسی به دانلود با خرید یا دریافت اشتراک ویژه امکان پذیر است

دیدگاه کاربران درباره رمان بی آبان
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
زهرا
زهرا
11 ماه قبل

رمان قشنگی بود
اولش یه دختری رو نشون میداد که از کودکی سرکوب شده و اعتماد به نفسش در حد صفره
اما بعدش دخترمون با کمک مشاوره به خودش میاد و موفق میشه که دوباره اعتماد به نفسش رو بدست بیاره

فاطی
فاطی
1 سال قبل

چقدررررر من سر این حرص خوردمممم
دختر بی زبون و بی دستو پا
اصلا نتونستم تمومش کنم
تا این جا که خوندم دختر داستان خیلی شخصیت ضعیفی داره امید وارم بهتر بشه
دوما از پسر نقش اولم بدم اومد میدید خواهرش چقدر اذیتش میکنه اصلا بهش تذکرم نمیداد اگه عاشق بود چرا همون اول کاری نیومد قشنگ ازش خواستگاری کنه
حس میکنم قراره بفهمن و همه کاسه کوزه ها سر دختره بشکنه اوووف بزور میخونمش

Behnam
Behnam
پاسخ به  عاطفه
1 سال قبل

مطمعنی؟؟

عاطفه
عاطفه
1 سال قبل

رمان قشنگیه