رمان تاوان گناه خواهرم

دانلود رمان تاوان گناه خواهرم اثر pani ❤️ به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

ویدا، دانشجوی ۲۵ ساله‌ پرستاری، زندگی آرامی دارد و خودش را برای مرحله ‌ی مهم زندگیش یعنی ازدواج آماده می‌کند، ولی ناگهان خواهر دو قلویش دیبا باعث می‌شود زندگی آرامش به‌ هم بریزد و ویدا مجبور می‌‌شود همه‌‌‌ی زندگیش را کنار بگذارد و تاوان خواهرش را بدهد …

خلاصه رمان تاوان گناه خواهرم

دیبا تو نشیمن نشسته بود و درسا هم روی ملافه ای رو زمین پهن بود داشت وول می‌خورد که نشستم کنار دیبا و گفتم: به ببینیم دیبا جون و عمر خالش چکار کردن. دیبا خندید و در حین اینکه ژله امو می‌داد دستم گفت: یادم رفت صبح ازت بپرسم، ثریا خانوم کجاست؟ -رفته پیش دخترش، هفته دیگه میاد. -عجب وقتیم رفته، حالا که مامان نیست و تو تنهایی. -تنها نیستم که خواهر گلم و خواهر زاده‌ی گل ترم پیشم هستند. حس کردم دیبا پکر شد ولی چیزی نگفتم. هم من هم دیبا دوست نداریم درباره چیزهایی که برامون خوش آیند

نیست حرف بزنیم یا درد دل کنیم. ژله امونو خوردیم و دیبا رفت اتاقم تا از کامپیوترم استفاده کنه و ایمیل هاشو چک کنه، منم مشغول بازی با درسا شدم. نیم ساعتی گذشته بود که صدای زنگ در اومد. درسا رو گذاشتم رو زمین و رفتم آیفون رو زدم. سیاوش بود. در رو باز کردم و چند قدم داخل تر ایستادم. سیاوش وارد خونه شد سلام کرد به سردی جوابشو دادم و گفتم: بله کاری داری؟ اولین بار بود که سرد و خشک باهاش صحبت می‌کردم، در حالی که تعجب کرده بود گفت: آره، با دیبا کار دارم، اینجاست دیگه؟ با همون لحنم که

سعی می‌کردم عصبانیتم ازش توش تاثیر نداشته باشه گفتم: بله دیبا اینجاست چکار داری؟ -ویدا حالت خوبه؟ خب اومدم دنبالش. -ببین سیاوش اگر همین الان به کتایون خانمو مامان مهری زنگ نمی‌زنم فقط به خاطر احترامه وگرنه زنگ می‌زدم و می‌گفتم گل پسرشون امروز چیکار قشنگی کرده. -منظورت چیه ویدا؟ به مادر و مادربزرگ من چرا زنگ بزنی؟ -بخاطر شاهکار صبحت، واقعا چی فکر کردی؟… -ببين ویدا احتمالا تو از ماجرا خبر نداری، دیبا.. -دیبا چی؟ چون دیبا به خاطر دوستش که بهش نیاز داشته رفته شمال باید طوری بزنیش …