رمان ترس از تاریکی
عنوان | رمان ترس از تاریکی |
نویسنده | سیدنی شلدون |
ژانر | معمایی، جنایی، پلیسی |
تعداد صفحه | 408 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |

دانلود رمان ترس از تاریکی اثر سیدنی شلدون به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
در چهار شهر از مناطق گوناگون در دور و اطراف جهان چهار مرگ مرموز رخ میدهد. زنی داخل خیابان های شهر برلین گم میشود و داخل پاریس مردی از برج ایفل به پایین آن پرتاب میگردد و در دنور هواپیمایی کوچک در گردباد گرفتار می شود و سقوط مینماید. در منهتن زیر پل انسانی کشته شده روی شنهای رودخانه افتاده است. در اول به نظر رسیده بود که همه این اتفاقات تصادفی هستند ولی پلیس به زودی فهمید که این چهارتن از قربانیان گروهی بین المللی میباشد. در این میان کلی هریس و دایان استیونز بیوه جوان دو تن از قربانی های داخل نیویورک با هم آشنا میگردند …
خلاصه رمان ترس از تاریکی
هنگامی که ده ساله شد اتل او را به کار گماشت تا کمک حال او در آن پانسیون باشد. کلی هر روز صبح ساعت پنج صبح بیدار میشد دستشویی ها را تمیز میکرد کف آشپزخانه را میشست و به مادرش کمک میکرد تا برای کسانی که در پانسیون بودند صبحانه تهیه کند. بعد از مدرسه هم به کار رختشویی نظافت زمین، گردگیری و تهیه شام میپرداخت. زندگی او حالتی هراس انگیز و خسته کننده به خود گرفته بود. به مادرش کمک میکرد و امیدوار بود کلمه ای تحسین آمیز از او بشنود اما هیچ گاه چنین نشد. مادرش آن قدر
مشغول کار بود که توجهی به کلی نداشت. وقتی کلی بزرگ شد یکی از مردهایی که در پانسیون زندگی میکرد، برایش داستان آلیس در سرزمین عجایب را تعریف کرد و کلی مجذوب حالتی شد که آلیس توانست به طور معجزه آسایی از سوراخ خرگوشی فرار کند. اندیشید: «من هم به چنین راه فراری نیاز دارم. نمیتوانم بقیه عمرم را به شستن توالت و تمیز کردن زمین و مرتب کردن ریخت و پاش های غریبهها بگذرانم.» و یک روز کلی سوراخ خرگوش خود را پیدا کرد. و این راه گریز چیزی جز تصورات او نبود که با آنها میتوانست
به هر کجا که میخواست برود و او زندگی اش را به گونهای دیگر در ذهن به تصویر کشید… او پدری داشت و مادری که هر دو از یک نژاد بودند. هیچ گاه عصبانی نمیشدند و سرش فریاد نمیکشیدند در خانه ای زیبا زندگی میکردند مادر و پدرش او را دوست داشتند… او را دوست داشتند… او را دوست داشتند… هنگامی که چهارده ساله شد مادرش با یکی از اعضاء پانسیون به نام دن برک ازدواج کرد که مسئول یک کافه بود. او مردی میانسال و منفی گرا بود و کلی به هیچ وجه نمیتوانست او را خشنود کند. چه شام افتضاحی…
- انتشار : 14/06/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403