رمان تژگاه آرزو نامداری
عنوان | رمان تژگاه |
نویسنده | آرزو نامداری |
ژانر | معمایی، انتقامی، عاشقانه |
تعداد صفحه | 5036 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |

دانلود رمان تژگاه از آرزو نامداری به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه کامل با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
آرام دختری مستقل و مغرور است، که برای خونخواهی و انتقام مرگ مادرش و نابود کردن (اسکندر تیموری) وارد شرکت تیموری میشود! برخلاف تصورش معراج پسرِ اسکندر، مسبب همه اتفاقات گذشته، رئیس شرکت است، آرام به قصد انتقام به معراج نزدیک میشود ولی …
خلاصه رمان تژگاه
ساغر… ساغر در آن زمان تنها کسی که دوست داشتم و به او علاقه مند بودم را قاب زد… نيما… نیما وثوق… پیانیست معروف تهران و آهنگساز و ترانه سرای بیشتر آهنگ هایی که جوانان گوش میکردند. خاطرات شیرینی برایم ساخت؛ اما در آخر مانند یک گاو هفت من شیر ده با لگد زیر همه شان زد… قبل از ورشکست شدن پدرم، رفتار عجیبش را با ساغر میدیدم و حس زنانه ام میگفت چیزی فراتر از این حرف ها را به دنبال دارد.. و درست زمانی که همه چیزمان را باختیم.. مادرم.. شرکت و حتی خانه مان را؛ گشت زدن ها و لاس زدن
هایش را ساغر شروع کرد. و حتی روز آخری که او را دست در دست، دوستم دیدم… حتی برای یک ثانیه نگاه نادمشان را ندیدم. من از همان لحظه بزرگ شدم و همان روز بود درونم پر از کینه و نفرت شد… از همهی کسانی که پشت زانویمان زدند تا با سر زمین بخوریم. از همان تیموری نامی که گند زده بود به زندگیمان… از همان که مادرم را کشته بود و مرا در عنفوان جوانی ام که به یک همدم از جنس مادر نیاز داشتم؛ بی او کرده بود… شعله های خشم و آتش درونم وقتی روشن شده بود که دیدن نیما وساغر مرا سرخورده به خانه فرستاده
بود و درست لحظه ای که با گوش هایم شنیدم اون خودکشی نکرده… اون رو زنده زنده توی آتیش سوزوندن… قلب من برای لحظه ای، از حرکت ایستاد… تنها گزینه ای که فکر می کردم خودکشی کرده، آن هم با آتش؛ مادرم بود… چشمانم سیاهی رفت و دستم را به دیوار گرفتم…. صدای هوار پدرم را پشت تلفن شنیدم کار اون تیموری عوضيه… اون زنمو کشته ماجد… و من کنار همان دیوار، روی زمین آوار شدم… جمعه بود و با کمی تخفیف به خود، ساعت ده صبح از خواب بیدار شدم. خوشبختانه سرویس کوچکی در اتاقم بود و …
- انتشار : 24/08/1400
- به روز رسانی : 20/09/1403
خوبه
اصلا خوب نبود
واااااااااااااااااااااااااااای عااااااااااااااااااااااااالی بود
من به همه دوستام رمان هایی که خوب هستن رو معرفی میکنم
یکیشون میگفت بعد از این نمیخوام هیچ رمانی بخونم انقدر که عالیه 😍😍😍
رمان زیبایی بود پراز تنش و هیجان و عشق با موضوع جالب و پر از رمز و راز
فراتر از عالی بود دست نویسنده دردنکنه با این قلمی که داره واقعا هم تژگاه و هم زهار قشنگ ترین رمان های بودن ک خوندم 😍🥲
عالی
این کتاب اوج دوست داشتن و عشق بود
چهار بار خوندمش…
بهترین کتاب
من خیلی کتاب زیاد میخونم ولی تژگاه بین هزاران کتابی که خوندم محشررر بود 💜