رمان جام مستان
عنوان | رمان جام مستان |
نویسنده | مریم پورمحمد |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 491 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان جام مستان اثر مریم پورمحمد به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه کامل با ویرایش و لینک مستقیم رایگانمستانه علوی، وکیل پایه یک دادگستری، دختری مستقل و خودساخته است، اودختری است بسیار موقر و باوقار، مستانه پروندهی سخت و پیچیده ایی را بر عهده میگیرد که زندگیاش را دستخوش تغییرات فراوانی میدهد و …
خلاصه رمان جام مستان
انگشت هام رو تو هم گره زدم و زیر چشمی به میکائیل نگاه کردم. نتونستم صامت بمونم و پر از طعنه گفتم: لازم بود بیای ور دلم بشینی واقعا؟ جوری با خشم و غیظ نگاهم کرد که کلا لال شدم. لعنتی به خودم فرستادم و زمزمه کردم: به قول پروانه ضایع ضایع؛ روغن مایع راحت شدی مستانه؟ در همین حین در اتاقک ملاقات باز شد و شاهین رستاک به همراه سرباز وظیفه شناس وارد شدند. میکائیل کنارم ایستاد و شاهین با بی توجهی نیم نگاهی به میکائیل انداخت. اما همون نیم نگاه کافی بود تا دوباره با بهت و ناباوری سرش رو بلند کنه: -تو؟ متعجب و کنجکاو به هر
دوشون نگاه کردم میکائیل خیلی خونسرد بود اما اون با نفرت و کینه ای که نمیدونستم ریشه اش از کجاست، زل زل نگاهش می کرد. لب هام رو تر کردم این رو دیگه کجای دلم بذارم. این دو نفر از کجا همدیگه رو میشناختند؟! نچ آرومی کردم و رو به شاهین رستاک گفتم: میشه بشینی؟ تیز نگاهم کرد و غرید: این اینجا چی کار میکنه؟ اخم تندی کردم و قبل از این که میکائیل حرف بزنه گفتم: اولا این به درخت میگن آقای رستاک مؤدب باش دوما لزومی نمیبینم از حضور ایشون در کنارم توضیحی بهت بدم. مشتش رو روی میز کوبید و با اشاره به میکائیل، فریاد زد.
-این اگه اینجا باشه من هیچی نمیگم. بدتر از خودش روی میز کوبیدم و با تحکم گفتم: ما دیروز یه قراری گذاشتیم چه زود یادم تو را فراموش؟! خلع شده، چشم روی هم فشرد و این بار به خود میکائیل گفت: اگه نخوام اینجا باشی باید کی رو ببینم؟ جوابش رو مثل هستهی تف شده گرفت. -خود منو! چشم هام رو تو حدقه چرخ دادم و با کلافگی گفتم: آقایون ما برای چیز دیگه ای اینجا هستیم انگار! مگه نه؟ شاهین رستاک پراز عجز شد. پر از التماسی که برام نامفهوم بود. نفس عمیقی کشیدمو توجه کردم به خواهش چشم هاش تا هم اون راحت حرف بزنه و هم من به هدفم برسم. ایستاده، دست میکائیل رو به اجبار گرفتم و کنار کشیدمش …
- انتشار : 18/02/1400
- به روز رسانی : 20/09/1403