رمان خون بس

عنوانرمان خون بس
نویسندهحنا080
ژانرعاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحه436
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان خون بس اثر حنا080 به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

پدری که رییس کار خونشو می‌کشه! دختری که مجبور میشه به خاطر پدرش با پسر مقتول ازدواج کنه! چی درانتظار دختر قصه ماست؟

خلاصه رمان خون بس

سخت بود خیلی سخت بود محبت به کسی که دوستش نداری ولی من باید اونو خام خودم کنم آتیش انتقام چشمامو کور کرده پدر اون پدرمو گرفت منم دخترشو ازش می‌گیرم با قرار گرفتن دستی روی شونم از فکر و خیال اومدم بیرون رامین بود: چته داداش تو لکی؟ -مگه فکریم به جز انتقام دارم؟ -داداش نکن اون دختر گناه داره. با لحنی اعصبانی گفتم: راوین گناه نداشت؟ منو تو گناه نداشتیم؟ آخه تو چی میگی؟ وقتی پدرش خواهر ۲۱ ساله منو یتیم کرد. -گناه اون

دختره چیه اخه؟ -گناهش اینه که دختر اون عوضیه. سرش رو تکون داد و از کنار من رفت. سرشام با پیشنهادی که راوین داد خیلی شکه شدم. -داداش بیاین با محیا جون به قرار شمال بزاریم. -وااای خیلی دلم می‌خواد برم شمال نظر شما چیه زن داداش محیا جون میای؟ رها با خوشحالی پرید بالا و گفت: وااای عالیه رادمان بریم؟ اه لعنتی موندم تو عمل انجام شده. -اره خانمی واسه دوتامون خوبه. محیا گفت: اره منم موافقم. رامین هم که انگار از خداش بود گفت: پس حله.

از بابت این مسافرت خیلی اعصبانی بودم ولی شاید برگ برنده ای باشه برای من… “رها” قرار گذاشتیم اخر این هفته بریم از خوشحالی سر از پا نمی‌شناختم ولی نمی‌دونم چرا رادمان از سر شب دمقه مهمونا تازه رفته بودن دو تا چایی ریختم و رفتم کنارش نشستم دستمو گذاشتم رو پاش:رادمان -جونم. -انگار امروز خیلی خسته شدی چاییمونو بخوریم بریم بخوابیم. -باشه عزیزم تو هم خیلی زحمت کشیدی. -نه بابا چه زحمتی؟ اصلا کاری نکردم. اینارو بالحنی که کمی …

دسترسی به دانلود با خرید یا دریافت اشتراک ویژه امکان پذیر است

دیدگاه کاربران درباره رمان خون بس
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها