رمان دختری در قطار

دانلود رمان دختری در قطار اثر پائولا هاوکینز به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

رمانی که در آن عشق و وحشت به هم آمیخته‌اند. راشل زنی است که در زندگی زناشویی شکست خورده و از همسرش جدا شده است. از طرفی به دلیل مصرف بیش از حد نوشیدنی از کار اخراج می‌شود و به خاطر اینکه کسی متوجه این قضیه نشود هر روز سر ساعت مقرر به لندن می‌رود؛ چند ساعت آنجا وقت میگذراند و در نهایت پس از پایان ساعت کاری بر می‌گردد. “تام” همسر قبلی راشل حالا ازدواج کرده ولی راشل هنوز هم دیوانه وار اورا دوست دارد. در ابتدا راشل به بیان زندگی و احوالات خود می‌پردازد و …

خلاصه رمان دختری در قطار

تمام روز دارم به جس فکر میکنم نمیتونم غیر از چیزی که امروز صبح دیدم، رو چیز دیگه ای تمرکز کنم چی باعث شد فکر کنم چیزی اشتباهه؟ شاید من نتونستم قیافه شو از اون فاصله ببینم اما احساس میکنم وقتی که داشتم بهش نگاه می کردم اون تنها بود، یه چیزی بیشتر از تنها بی کس شایدم تنها بود شاید مرد جای دوری بود، مثلا با یه پرواز رفته بود به یه کشور گرمسیری، برای نجات زندگی آدما و زن دلش براش تنگ شده بود و نگران بود؛ هرچند می‌دونست اون باید بره البته که دلش براش تنگه، درست

مثل من. اون مهربون و قویه همون جوری که به شوهر باید باشه و اونا شریک زندگی همان میتونم اینو متوجه شم میدونم اونا چه جوری ان قدرت مرد که حافظ پرتوهای مهر اونه، به این معنی نیست که زن ضعیفه. اونم تو چیزای دیگه قویه؛ فرهیختگی اون جهشی داره که باعث میشه دهن مرد از حیرت باز بمونه جوری ترک کنه که دهنش از حیرت باز بمونه اون میتونه یه مشکل عمده رو حل کنه کالبدشکافی و تجزیه و تحلیل کنه و جوری این کار رو بکنه که به دیگران بگه “سلام علیکم” توی مهمونیا مرد اغلب

دستشو میگیره، حتا اگه سال ها از ازدواجشون گذشته باشه اونا به هم احترام میذارن و روی همو زمین نمیزنن‌. امروز صبح احساس تهی بودن میکنم گیج نیستم سرد و سنگی‌ام. بعضی روزا به شدت احساس میکنم باید بنوشم؛ بعضی روزا به شدت احساس میکنم که نمی تونم امروز فکر نوشیدنی، دل پیچه‌م انداخت اما هوشیاری توی قطار عصر، یه چالشه، مخصوصاً حالا تو این گرما عرق، مثل یه لایه‌ی نازک رو تمام پوستم نشسته توی خراش های کوچیک دهنم چشام میخاره ریمل مژه‌م پخش چشام شده …