رمان دختر آبشار
عنوان | رمان دختر آبشار |
نویسنده | نرگس.ب |
ژانر | تخیلی , عاشقانه , طنز |
تعداد صفحه | 105 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | سایت رمان بوک |
دانلود رمان دختر آبشار اثر نرگس.ب به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
داستان رمان امشب ما، زندگی دختری است که در بچگی کنار یک آبشار پیدا میشود ، هویت او چیست ، دختری که می تواند به تمامی جنگ ها پایان دهد و این برای شیاطین خوشایند نیست ، دختری که از جنس پاکی ، مهربانی و سخاوتمندی است …
خلاصه رمان دختر آبشار
دستی به رخت خوابم کشیدمو بلند شدم … یه نگاه به المیرا کردم …تو خواب چقدر معصومه ولی فقط تو خوابا در غیر این صورت به سنگ پا قزوین میگه زکی برو کنار بزار باد بیاد! … سرمو تکون دادمو رفتم به wcبعد انجام کارای مربوطه رفتم بالا سره المیرا و تکونش دادم … من … المیرا … المیرا هوی خرس قطبی بیدار شو! … المیرا … هوم … فقط پنج دیقه دیگه باشه … من … می خوام نباشه بلند شو اون هیکلت رو تکون بده ببینم کلی کار داریم!
المیرا … اه چقدر فک میزنه نمیزاره بخوابم … بالشتمو بیشتر رو سرم فشار دادم شاید صدای نکرشو نشنوم … یکم که گذشت دیدم نه بس نمیکنه واسه همین بالشتمو پرت کردم طرفش.! من … لال بمیر نیوشا چقدر فک میزنی تو دختر … نیوشا … بلند شو ببینم وگرنه یه کاری میکنم که! … من … هر … میخوای بکن … با حرص سرمو رو بالش گذاشتمو پتو رو تا سرم بالا کشیدم … داشتم خواب شاهزاده سوار بر الاغ رو می دیدم که احساس کردم کل بدنم یخ زد!
از جام پریدم و با گیجی دور و برمو نگاه کردم … چشمم خورد به نیوشا که داشت با یه لبخند خبیث نگاهم میکرد … تازه مغزم ارور داد! … من … میکشمت بیشعور … نیوشا … البته اگه دستت برسه … آرتین (چند روز قبل) گور بابای ابر سواری مگه عقلم رو از دست دادم! … برای پایان نامم برم یه ابر وحشی رو رام کنم والا …
- انتشار : 13/05/1400
- به روز رسانی : 01/12/1403
باید جلد دومی هم باشه ولی متاسفانه من هر چی گشتم نبود
میتونین خیلی قشنگ باشه
این رمان سال 95 نوشته شده پس جلد دومش کو ؟
خوب نیست، می شد بهتر شه، موضوع داستان خوبه ولی قلم نویسنده ضعیف بود