رمان دد منش (جلد پنجم مجموعه دیموناتا)
رمان دد منش (جلد پنجم مجموعه دیموناتا) رمان دد منش (جلد پنجم مجموعه دیموناتا)

رمان دد منش (جلد پنجم مجموعه دیموناتا)

دانلود با لینک مستقیم 0 0
دانلود با لینک مستقیم
عنوان
رمان دد منش (جلد پنجم مجموعه دیموناتا)
نویسنده
دارن شان
ژانر
معمایی، تخیلی، ترسناک، فانتزی
ملیت
خارجی
ویراستار
رمان بوک
تعداد صفحه
207 صفحه
اگر نویسنده یا مالک 'رمان دد منش (جلد پنجم مجموعه دیموناتا)' هستید و درخواست حذف این اثر را دارید درخواست حذف اثر

دانلود رمان دد منش (جلد پنجم مجموعه دیموناتا) اثر دارن شان به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

بعد از فاجعه ای که تو اسلاتر اتفاق میفته گرابز و درویش و بیل ای تمام تلاششون رو برای فراموش کردنش کردن و حالا باز زندگی روال عادی خودش رو پی میگیره و گرابز دوستای زیادی پیدا کرده و حتی عاشق دختری هم شده.نزدیکترین دوست گرابز که اسمش لاک باشه روزی متوجه گنج قدیمی لرد شیفتری میشه و با اصرار اونم به گرابز و بیل ای می‌پیونده تا گنج رو پیدا کنن و در این جستجو ...

خلاصه رمان دد منش

صبح اثری از درویش نیست. او در حالت عادی سحر خیز است، پس حدس می‌زنم که هنوز از اثرات کارهای آخر هفته اش رنج می‌کشد. من می‌خواهم بیدارش کنم و از آشفتگی های درونی ام با او صحبت کنم. جادو، زوزه ها، اتفاقی که در حفره افتاد اما در عوض تصمیم می‌گیرم در رخت خوابش ولش کنم تا سردردش بهتر شود. زمانی که از مدرسه برگشتم در موردش بحث می‌کنیم وقتی که بتواند فکرکند و به خوبی تمرکز داشته باشد. به شدت مشغول سابیدن خودم در حمام

هستم، چرک و کثافت خیال پاک شدن ندارند خصوصا زیر ناخن هایم که دیگر افتضاح است. ناخودآگاه به گورکن ها فکر می‌کنم احتمالاً همیشه دست هاشان همین شکلی است. تا جایی که می‌توانم خود را می‌سابم سپس به بالا در انعکاس خود در آینه می‌نگرم صورتی را که در تخت سنگ دیدم به یاد می‌آورم. چیزی درباره آن مرا آزار می‌دهد تنها این واقعیت نیست که روی آن سنگ اصلاً نباید هیچ صورتی وجود داشته باشد چیز بیشتری وجود دارد. چیز دیگری ... وقتی که در

حال خارج شدن از در جلویی هستم ناگهان فکری به ذهنم می‌رسد آن صورت قدری مرا به یاد گرت خواهر مرده ام می‌اندازد. روز آهسته سپری می‌شود گویی نفر دومی هستم که آن را تجربه می‌کند شخص دیگری را می‌نگرم که حرکات معمولی روز مدرسه را انجام می‌دهد با چارلی لئون و شانون حرف می‌زنم. وقتی رنی با لاک می‌آید با لبخندی گل و گشاد با او احوالپرسی می‌کنم از تعریف های دوستانم درباره‌ پارتی تشکر می‌کنم و خود را نسبت به واقعه بطری بی تفاوت نشان می‌دهم ...

دیدگاه کاربران

اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دیوان حافظ