رمان در تو پناه گرفته ام
عنوان | رمان در تو پناه گرفته ام |
نویسنده | محیا نگهبان |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 430 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | تیم رمان بوک |
دانلود رمان در تو پناه گرفته ام از محیا نگهبان به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم
اکنون بخوانید داستان رادمهر اخوان مردی 40 ساله از نمایشگاه داران سرشناس شهر و پدر یک بچه ی 7 ساله که برای سفر کوتاه مدت به شمال میرن، اونجا مجبور میشه پسرشو دست یکی از دختران روستا بده و همین رفت و آمد زمینه ساز عشق رادمهر بعد از مرگ همسر اولش میشه …
خلاصه رمان در تو پناه گرفته ام
پشت میز میشیند و مثل روال هرروزش شروع میکند … اول سری به سایت های خودروسازی میزند و از اخرین اخبارشان متوجه میشود … بعد از ان قیمت دلار را چک میکند و قیمت ماشین هایش را همگام با دلار، بالا و پایین میکند … کاری تکراری اما برای او شیرین و دوست داشتنی … از همینجا که نشسته خوب میتواند، ویوی نمایشگاهش را ببیند … نمایی رومی کلاسی که سقف های دوار و نقاشی شده و دیوار هایی تماما سنگ کرم رنگ با خطوط طلایی براق.
شکوهی که این دیزاین به نمایشگاه داده با آرم BMW و براقی روکش های سرامیک ماشین های پارک شده کامل میشود … جلوه ی فوق العاده چشم گیر و دوست داشتنی … عابران زیادی توقف میکنند و به این جلال و شکوه چشم میدوزند … خیلی هاشان خریدار میشوند و خیلی هاشان تنها عابری ساکت … به آرم آبی و سفید چشم میدوزد … فلسفه ی این ارم را بارها خوانده بود … حتی در تابلوی بزرگی نوشته و آن را کنار در ورودی نمایشگاهش زده بود.”اتوگالری راد”خیلی وقت بود که زبانزد نصف مردمان شهر بود
پیج اینستایش خیلی وقت بود که مرز پانصد کا را رد کرده بود و هرروز بیشتر و بیشتر، به تعدادشان اضافه میشد … نفس میکشد و باز شدن در کشویی نمایشگاه نگاهش روی مردی مینشیند که وارد نمایشگاه میشود و با نگاهی کلی چند قدم جلوتر میرود و مقابل ریسپشن می ایستد … روی صندلی مینشیند و با دختری جوان که یکی از زبده های نمایشگاهش بود شروع به حرف زدن و ورق زدن کاتالوگ و مشخصات ماشین های موجود و در راه نمایشگاه میشود.
حتی این صحنه هم تکراری است. کل روزش تکراری است و حتی …
دسترسی به دانلود با خرید یا دریافت اشتراک ویژه امکان پذیر است
- انتشار : 15/07/1400
- به روز رسانی : 20/09/1403