رمان دستهایت را به من بده سلاله امری

دانلود رمان دستهایت را به من بده اثر سلاله امری به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

داستان درباره دختری به نام هستی که گذشته سختی رو پشت سر گذاشته. خانواده طردش کردن و اون حالا با کمک پسرعموش یه کافه رو می گردونه و سعی داره گذشته رو فراموش کنه….

خلاصه رمان دستهایت را به من بده

با چند تا فحش زیرلب و چشمای بسته دستم رو تا جای ممکن دراز میکنم و گوشیمو برمیدار… جانم پری؟ خوابی؟ زنگ زدی همینو بپرسی؟ نه بابا گفتم جمعه است کافه هم که تعطیله پاشو بیا اینجا … نگاهی به ساعت روی دیوار می اندازم … ای درد بگیری پری ساعت رو دیدی؟ تو خواب نداری؟ خاک بر سرت دارم دعوتت میکنم بیای اینجا روز جمعه تنها نباشی

خب نمیتونی دو ساعت صبر کنی؟ آخه لامصب ساعت تازه شیش روز جمعه ست… مگه قرار کله پاچه داریم الان زنگ زدی؟ اگه بخوای همین الان سعید و راهی میکنم بره برامون کله پاچه بگیره. نظرت چیه؟ … پری دیشب چیزی زدی؟ میخوام بخوابم … لوس نشو پاشو بیا دیگه کل هفته رو که چسبیدی به اون کافه فکستنی یه روز جمعه برای خودت باش مثه همه دخترا … این بحث بی فایده است. الان واقعا خوابم میاد واسه فردا هم باید کیک و کلوچه بپزم باور کن واقعاً وقتم پره…

خب حداقل واسه ناهار بیا … خیلی رو مخی پری … آره هستم … تو آدم باش یه باشه بگو تا دیگه رو مخ نباشم. میای دیگه؟ … اووووووووم … جون پری! (پری صداشو بچگونه میکنه و ادامه میده) نه نیار دیگه، دلم میشکنه … اه ببند گاله رو حالم بهم خورد … باشه پس من منتظرتم … من قول ندادم … گمشو … یعنی یه ساعته دارم گلومو پاره میکنم تازه خانوم میگه قول ندادم … باشه پس من بازم میرم رو مخت و اصرار میکنم …

به درخواست نویسنده حذف شد، از طرف انتشارات قرارداد چاپ دارد!