رمان دنیام باش زهرا خرمی فر
عنوان | رمان دنیام باش |
نویسنده | زهرا خرمی فر |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 481 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | سایت رمان بوک |
دانلود رمان دنیام باش اثر زهرا خرمی فر به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه کامل با ویرایش و لینک مستقیم رایگان
غریب و تبعید شده ام وقتی تو نیستی و در خودم آواره ام و غیرقابل نفوذ برای واژه ها، مصون برای سکوت شبها را ترک میکنم بدون هیچ مسیر بی آنکه بدانم زندگی را دوباره از کجا شروع کنم …
خلاصه رمان دنیام باش
سوار ماشین شدم که نذاشت در رو ببندم … دستت رو بردار … می تونستم به پلیس بگم ولی به خاطر مامانم سکوت کردم … در رو محکم بستم و ماشین رو روشن کردم و راه افتادم … عوضی های دزد … حالم از این آدم ها بهم می خوره … گوشیم رو از روی داشبورد برداشتم و شماره کیانا رو گرفتم … با چند بوق جواب داد … سلام عزیزم … نذاشتم حرف دیگه ای بزنه … دارم میام دنبالت آماده شو
خندید … باشه، دخترک مغرور! تک خنده ای کردم و گوشی رو قطع کردم … این لقب بود که برام گذاشته بود … خوشم میومد من رو شناخته بود … همه بهم می گن مغروری … اخلاقت خوب نیست … خود شیفته ای … ولی من نمی گم که دروغ میگید و اینا اشتباهه! برعکس حرف شون رو تاید می کنم … برای این که تا حالا دختری ندیدم که مثل من باشه! هر کی رو دیدم من ازش بهتر بودم
من ماهورام … ماهورا سعیدی … تک دختر مهراب سعیدی و نگین نعمتی … پدرم رئیس چند تا شرکت بزرگ در تهران هست … چند تا نمایشگاه ماشین تو ایران و آلمان داره … خلاصه که خانواده ای نیست که مثل ما تا این حد پولدار باشه … با رسیدن به خونه کیانا، از فکر بیرون اومدم … دستم رو روی بوق گذاشتم و چند بار پشت سر هم فشردمش
- انتشار : 11/12/1399
- به روز رسانی : 20/09/1403