رمان رنگین کمان نیمه شب

عنوانرمان رنگین کمان نیمه شب
نویسندهلیندا هووارد
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه543
ملیتخارجی
ویراستارسایت رمان بوک

IMG 20221016 123314 066

دانلود رمان رنگین کمان نیمه شب اثر لیندا هووارد به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

داستان درباره دختریه به اسم” پریسیلا جین همیلتون گریر” که وارد یه بازی جاسوسی شده. بعد از اینکه گروگان گرفته میشه پدرش از شخصی به اسم گرانت سالیوان درخواست میکنه که دخترش رو نجات بده. گرانت یکی از اعضای سابق ارتشه که ازش به عنوان یک افسانه یاد میکنن. توی مسیر نجات دادنش با یک سری مشکلات روبرو میشن و ماجراجویی های زیادی رو پشت سر میزارن و در نهایت عاشق هم میشن و…

خلاصه رمان رنگین کمان نیمه شب

“دانای كل” سابین با صدای آرومی گفت: قبول کردی که بری دنبالش؟؟ آره. پس بزار برات بگم که قضیه از چه قراره. سابین درباره ی میکروفیلم گمشده، جرج پرسال، لوییس مارسل و موش و گربه بازی مرگباری که پریسیلای احمق دقیقا وسطش نشسته بود، بهش گفت. پریسیلا حکم دودی رو داشت که سیگار رو پنهان میکرد و اون سیگار کسی نبود جز، لوييس اما سابین برای لوییس خیلی نگران بود؛ اون مردی نبود که بی خبر ناپدید بشه. هر اتفاقی ممکنه برای اون افتاده باشه؛ به هرحال هرکجا که بود، هنوز به دست دولت یا مراکز سیاسی بازداشت نشده بود چون اونها هنوز دنبالش می گشتن

همه اونها بجز امانوئل تارگو و دولت آمریکا، دنبال پریسیلا هم میگشتن؛ بجز دولت آمریکا، کسی نمی دونست که پریسیلا توسط تارگو گروگان گرفته شده؛ حتى دولت کاستاریکا هم نمی دونست که تارگو، سرپرست امنیت ملی کشورشون، اون زن رو داره؛ اون به تنهایی و بدون مجوز دولتی وارد عمل شده بود.

سابین با صدای عصبی گفت: جرج پرسال مثله یه اسب سیاه مرموزه؛ اون یه جاسوس حرفه ای نبود؛ من هیچ پرونده ای درباره ی اون ندارم. اگر سابين پرونده ای درباره ی اون نداشت، پس جرج پرسال چیزی بیشتر از په اسب سیاهه مرموزه؛ اون کاملا نامرئی بود. گرانت با لحن آهسته و کشداری گفت: چطور چنین چیزی اتفاق افتاد؟ چشم هاش تقریبا بسته شده بود؛ فقط شکاف کوچیکی از اون باز بود و به نظر می رسید که میخواد، بخوابه. ماموری که سر معامله رفته بود، تعقیب میشد؛ بخاطر جراحتش،تقریبا هوشیاریش رو از دست داده بود و نمی دونست چطور لوییس رو پیدا کنه ولی می دونست چطور با جرج پرسال ارتباط برقرار کنه؛ ما تا اونموقع حتى اسم پرسال هم نشنیده بودیم؛

اون فقط تونست به سختی فیلم رو به پرسال برسونه؛ پرسال هم با فیلم زد به چاک. مامور ما چی شد؟ اون زندست، ولی قبل از اینکه خارجش کنیم ، تارگو اون رو گرفت. گرانت نفسش رو با صدا بیرون داد. پس تارگو میدونه که مامور ما به پرسال نگفته که فیلم رو نابود کنه. سابين قيافه منزجری به خودش گرفت و گفت:

همه میدونن؛ تارگو توی سازمانش خبر جین داره؛ وقتی صبح شد، همه می دونستن که چه اتفاقی افتاده؛ همچنین صبح روز بعد، پرسال در اثر حمله قلبی، توی اتاق پریسیلا مرد و قبل از اینکه ما اقدامی کنیم، تارگو دختره رو گرفت. “دانای كل” مژه های تیره گرانت چشم هاش رو گیج نشون می داد انگار هر لحظه امکان داشت بخوابه و خروپف کنه. خب اون دختر چیزی درباره میکروفیلم میدونه؟؟ ما نمیدونیم، حدس من اینه که نمیدونه …

دانلود رمان رنگین کمان نیمه شب
0 مگابایت
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان رنگین کمان نیمه شب
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ساجده هستم
ساجده هستم
1 سال قبل

تا صفحه ۳۰ خوندم.اسم زیاد داره.جالب نبود