رمان روزالده
عنوان | رمان روزالده |
نویسنده | هرمان هسه |
ژانر | داستانی، خارجی |
تعداد صفحه | 217 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان روزالده اثر هرمان هسه به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
در روستائی به نام روزالده مردی به نام وراگوت و همسرش از مالکان این روستا هستند این زوج فرزندی به نام آلبرت دارند که پدر را ترک کرده است و پیر فرزند دیگر آقای وراگوت نیز با مادر زندگی می کند این زوج هیچ مشکلی از لحاظ مادی ندارند ولی روزالده آبستن حوادث عجیبی می باشد زیرا… این اثر به جدایی هسه از همسر نخستش اشاره دارد. هسه چنین میاندیشید که هر روز که میگذرد ما را نسبت به آنچه دوست داریم، بیگانه تر میکند …
خلاصه رمان روزالده
آلبرت ورا گوت با خشم در اتاق موسیقی مادرش قدم میزد. در نگاه اول به پدرش میمانست، چرا که همان چشم ها را داشت، ولی بیشتر به مادرش که به پیانو تکیه داده بود و او را بانگاه مهر آمیز و تیمار گرش دنبال میکرد، شباهت داشت. وقتی آلبرت به نزدیکش آمد، مادرش شانه هایش را گرفت و صورت او را به سمت خود برگرداند. حلقه ای از موی بورش بر پیشانی پهن و رنگ پریده اش افتاد ، چشمانش با هیجان کودکانه ای برق میزد، و لبان خوش ترکیبش از شدت خشم
برهم فشرده میشد. در حالی که خود را از آغوش او بیرون میکشید، فریاد زد: نه مادر ، میدانی که من نمیتوانم به دیدنش بروم، خیلی مضحك است. میداند که از او متنفرم، تو هر طور که میخواهی فکر کن، او هم از من متنفر است. مادرش با لحنی ملایم و جدی گفت: متنفر! این حرف ها را نزن، این ها سبب کج اندیشی و تحریف فکر میشود. او پدر تست، زمانی عاشقانه دوستت میداشت، من اجازه نمیدهم چنین سخنانی به زبان بیاوری. آلبرت بی حرکت ایستاد و به
تندی او را نگریست و گفت: البته میتوانی مرا از بیان چنین حرف هایی منع کنی، ولی این چه چیزی را عوض میکند؟ آیا انتظار داری نسبت به او حق شناس باشم. او زندگی تو و کاشانه ام را خراب کرد، او روزالده زیبا، فرح بخش و باشکوه را به مکانی محنت بار و نفرت انگیز بدل کرد. من در اینجا رشد کردم مادر، گاهی شب های متوالی اتاق ها و راهروهای قدیمی، باغ، اصطبل و لانه کبوتران را به خواب میبینم. خانه دیگری ندارم که بتوانم آنرا دوست داشته باشم، خوابش را ببینم و …
- انتشار : 22/06/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403