رمان زرناب
عنوان | رمان زرناب |
نویسنده | برفا |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 1140 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان زر ناب اثر برفا به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
یاسر رحمانی، پسر ناخلف معتمد محله حاج ایمان رحمانی، استاد بوکس، معروف به پنجه طلایی!!! مرد سی و دو سالهی قد بلند و خوش هیکلی که بخاطر مشکلاتش همسرش طلاق گرفته و خانوادهاش روی دیدن او را ندارند، یک شب زن بیوهای را از چنگال یک روانی که قصد آزار و اذیت او را داشت نجات میدهد و برای محافظت از زن و پسرهایش، او را به عقد خودش در میآورد …
خلاصه رمان زرناب
“طلا” هنوز ذهنم درگیر سپهر و رفتارش سر سفره بود که همسر یاسمن از آمدن همسایه جدید خبر داد. سینی چای را لرزان برداشتم و دعا کردم که فقط اشتباه کرده باشد سهراب را زیاد ندیده بود که حتما اشتباه می کرد؟! پا بیرون از آشپزخانه گذاشتم که با حرف یاسرخان ماتم برد. -نه خود بی شرفش خریده… ظهری پیغوم آورده بود خونه رو زیر لفظی خریده اگه طلا بهش جواب مثبت بده. نفهمیدم چه شد اما یادم به آن روز نحس افتاد، همان روزی که… -طلام. لباس سبز سربازیش هنوز بر تنش بود و مرا گوشه اتاق سیاوش
گیرا انداخته بود. انگشتش را داخل فضای روسری و صورتم کرده بود و بالا و پایینش میکرد (این مفهوم نیست)، می لرزیدم اما میترسیدم اگر فریاد بزنم دوباره سیاوش سر من خراب شود. -سیا خوبه؟… خوبه که زنش شدی… چرا منتظرم نبودی طلام… ها زیر لفظی میخوای حرف بزنی؟! سرش را نزدیکتر آورد تا صورتم را ببوسد که با صدای فریاد مادرش یعنی خاله خودم فورا جدا شد و به طبقه پایین رفت لرزش دست و پایم دست خودم نبود آن روزها حامله بودم برای سهیل چیزی مرا از گذشته ای تلخ و دور بیرون کشید،
حس سوزشی مرطوب و بعد از آن صدایی هشدارگون… _یا خدا.. چیشد طلا.. طلا.. چه شده بود نمیفهمیدم فقط شکم و پاهایم مانند رد انگشت سهراب روی صورتم میسوخت. -برو کنار مادر من… طلا… طلا منو ببين. دندان هایم از سرما که نه از سوزشی عمیق در جسم و روحم میلرزیدند. -ببين من بى شرفو… نگا کن دختر… چشم بر هم زدم داخل آن اتاق نبودم، اطرافم آدمهایی بودند که بدتر از من بالا و پایین می پریدند -سوختم… اشک شور از چشمم پایین میافتاد و من فکر میکردم واقعا صورتم سوخته که با برخورد قطرات اشک …
- انتشار : 13/06/1402
- به روز رسانی : 01/12/1403
خیلی قشنگ بود من خیلی دوسش داشتم
بعضی قسمتها مثل ادبیات بعضی شخصیتها و… رو نمی پسندم، ولی درکل قشنگ بود
اصلاح شد
سلام و وقت بخیر
فایل رمان اشتباه ست و به جاش رمان سایه های مست رو گذاشتید،لطفا بررسی کنید.
سلام خسته نباشید اینکه رمان زرناب نیست رمان سر مست لطفاً درستش کنید ممنون
فایل کتاب اشتباهه، سایه های مست به جای این کتاب آپلود شده
رمانش قشنگه؟