رمان زهرچشم

عنوانرمان زهرچشم
نویسندهیگانه نعمتی (ساحل)
ژانرعاشقانه، مذهبی
تعداد صفحه2907
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان زهرچشم اثر یگانه نعمتی (ساحل) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

ماهک دختری بی قید و بی‌پروایی است که به خاطر یک سوء تفاهم مجبور می‌شود با سید علی، پسر باغیرت و متعصب حاج محمد که معتمد محل است و به اسمش قسم می‌خورند، عقد کند …

خلاصه رمان زهرچشم

با پا چند ضربه به در خانه اش می‌کوبم و فریاد می‌کشم: گند زدی به زندگی من رفتی تو مرغدونیت عوضی؟ بیا بیرون تا نشونت بدم به من ماست چقدر کرده داره. در که توسط نگهبانشان باز می‌شود، قدمی به عقب برمی‌دارم… شالم روی شانه‌ام سر خورده است و من هیچ اقدامی برای بالا کشیدنش ندارم. _چی شده خانم؟ گفتم که نیستن. _کجاست؟ رفته دیدن اون بابای عوضی قاتلش؟ _نمی‌دونم خانم… والا وقت رفتن کسی اینجا به من چیزی نمی‌گه. دستش را بالا می‌برد. انگشت سبابه اش را با هشدار مقابل نگاه مرد تاب می‌دهد و

می‌گوید: باور ندارم اگه بفهمم دروغ گفتی چنان بلایی میشم سرت که هر چی کفتر تو آسمونه به حالت گریه کنه. سمت در ویلا قدم برمی‌دارد و برای بار چندم چند بار پشت سر هم انگشتش را روی شاسی آیفون می‌فشارد: عين زنا قایم شدی که چی بشه؟ بکش سرت لچکت رو بیا بیرون عماد استوار… نگهبان لبش را می‌گزد و تلفن همراهش را از جیبش بیرون می‌آورد: خانم زنگ میزنم پلیس بیاد!! بیا برو میگم کسی نیست تو خونه. دست به کمر می زند… برای عقب هل دادن چتری‌های رنگ شده اش سرش را به طرفین تکان می‌دهد و

دوباره صدا بالا می‌برد: اگه جرات داری زنگ بزن بیاد… زنگ بزن بیاد اون مرتیکه‌ی هیچی ندار هم بفهمه جلو در یکی آبروریزی کردن چه معنی داره. می‌گوید و صدایش را بالاتر می‌برد: آهای همسایه های گل و گلاب خبر دارین استوار بزرگه قراره به زودی اعدام بشه؟ پشت به نگهبان کرده و دستانم را باز می‌کنم. مقابل خانه‌ی مردی مثل حاج محمد آبروریزی کرده بود. می‌دونین واس خاطر چی؟ صدایم را بالا می برم… با خودش چه فکری کرده بود؟ من هم آبروریزی را بلد هستم و او بهتر از هر کس خبر دارد از رگ دیوانگی ام …

دسترسی به دانلود با خرید یا دریافت اشتراک ویژه امکان پذیر است

دیدگاه کاربران درباره رمان زهرچشم
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
م . رحیمی
م . رحیمی
1 سال قبل

از رمان سهره مست زیباتر بود