رمان سال مرگ ریکاردو ریش
رمان سال مرگ ریکاردو ریش رمان سال مرگ ریکاردو ریش

رمان سال مرگ ریکاردو ریش

دانلود با لینک مستقیم 0 0
دانلود با لینک مستقیم
عنوان
رمان سال مرگ ریکاردو ریش
نویسنده
ژوزه ساراماگو
ژانر
داستانی، خارجی
ملیت
خارجی
ویراستار
رمان بوک
تعداد صفحه
623 صفحه
اگر نویسنده یا مالک 'رمان سال مرگ ریکاردو ریش' هستید و درخواست حذف این اثر را دارید درخواست حذف اثر

دانلود رمان سال مرگ ریکاردو ریش اثر ژوزه ساراماگو به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

تهدیدهای بزرگ، مثل خورشید همه ی جهان را دربرمی گیرند اما ریکاردو ریش، در زیر سایه ی خودش پناه گرفته است. ریکاردو ریش، پس از گذراندن 16سال مطالعه و تحقیق در رشته ی پزشکی در برزیل، اکنون به لیسبون بازگشته و خیابان های باران زده ی این شهر را زیر پا می گذارد. او آرزوی داشتن زنی اشرافی و دست نیافتنی به نام مارسندا را در سر می پروراند اما این لیدا-خدمتکار هتل-است که با او رابطه ی عاشقانه دارد. شاعر و دوست قدیمی ریکاردو، فرناندو پسوئا، برای دیدن او می آید در حالی که هنوز همان لباسی را بر تن دارد که شش هفته ی پیش، او را با آن دفن کردند. سال 1936 است و ابرهای سیاه فاشیسم به شکل تهدیدآمیزی در حال گرفتن آسمان زندگی آن ها هستند. رمان سال مرگ ریکاردو ریش، به گفت وگویی شگفت انگیز و پیچیده درباره ی هنر، حقیقت، شعر، فلسفه، سرنوشت و عشق بین شخصیت های داستان می پردازد.

خلاصه رمان سال مرگ ریکاردو ریش

امروز قرار است که دکتر سامپایو و دخترش بیایند، این خبر را سالوادور طوری با خوش حالی اعلام کرد که گویی پاداش قابلی نصیبش می‌شد. در پشت میز پذیرش نشسته است و نگهبانی میدهد قطار کومبره را از دور می‌بیند که در تاریکی غروب پت پت می‌کند و پیش می‌آید چه تناقض جالبی است، چون هتل براگانسا مثل کشتی‌ ای است که در بندر به گل نشسته است، و خشکی ابرهایی از دود بیرون می‌دهد و به سوی کشتی می‌آید. قطار وقتی به کامپولید ۱ می‌رسد داخل تونل ناپدید می‌شود و باز در حالی که دود از خود خارج

می‌کند از تونل باریک بیرون می‌آید هنوز وقت هست که لیدیا را صدا کردو به او گفت برو ببین اتاق دکترسامپایو و دوشیزه مارسندا مرتب است همان طور که لیدیا می‌داند، اتاق های دویست و چهار و دویست و پنج اتاق های آن‌هاست لیدیا به چابکی به طبقه دوم می‌رود و وانمود می‌کند که متوجه نشده است دکتر ریکاردو ریش آنجا ایستاده بود دکتر می‌پرسد چند روز می‌خواهند بمانند. _معمولاً سه روز می‌مانند، فردا شب به تئاتر خواهند رفت، برایشان جا رزرو کرده ام. به کدام تئاتر می‌روند تئاتر دونا ماریا. آه. این کلمه آه تعجبی را بیان نمی‌

کند آن را برای این آورده ایم تا به گفتگویی که نمی‌توانند یا نمی‌خواهند آن را ادامه دهند پایان بدهیم و باید دانست که شهرستانی هایی که به لیسبون می‌آیند، از فرصت استفاده می‌کنند تا به تئاتری بروند، به تماشای جنگ شادی به پارک میرا بروند، یا به دیدن فیلمی در سینما آپولو یا آونیدا بروند، و اگر افراد خوش ذوقی باشند معمولاً به تئاتر دونا ماریا می‌روند که به تئاتر ناسیونال نیز معروف است، و اگر کومبره را جزء شهرستان ها گذاشتم خیلی عذر می‌خواهم ریکاردو ریش به سالن رفت و صفحه آگهی های یک روزنامه را نگاه کرد ...

دیدگاه کاربران

اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دیوان حافظ