رمان سایه احساس
عنوان | رمان سایه احساس |
نویسنده | فاطمه قاسمی اسکندری (هورزاد) |
ژانر | عاشقانه، درام |
تعداد صفحه | 139 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان سایه احساس اثر فاطمه قاسمی اسکندری (هورزاد) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
قصهی دلدادگی و تاخت و تاز احساسیِ اشتباه در زندگی آدمهای داستان است. آدمهایی که دلداده کسانیاند که سهم شان از آنها تنها درد است و درد دردی که بیشک مستلزم درمان است، اما چگونه و چه کسانی آن را درمان میکنند …؟
خلاصه رمان سایه احساس
جلوی پنجره نشسته بود و به آسمانی که رنگ رخسارش خبر از برف میداد نگاه میکرد؛ اما فقط چشمش آنجا بود دلش کجا به سر میبرد خدا عالم است. با صدای سرفه مصلحتی میلاد به سوی او باز میگردد و در حالیکه لبخند به لب دارد میپرسد: از کی اینجایی؟ سری تکان میدهد. _مهم نیست. مهم اینه به چی فکر میکنی. در حالیکه سعی در مهار بغضش دارد لب میزند: هیچی. تای ابروی مشکی و پر پشتش را بالا میدهد. _و انتظار داری باور کنم بخاطر هیچی بغض کردی؟ چشمانش را میبندد و در حالیکه بغض صدایش هر لحظه
بیشتر خودنمایی میکند لب میزند: هر جور دوست داری. در حالیکه دستانش را مشت کرده سعی میکند به دور از عصبانیت و شمرده شمرده حرف بزند: روشنا تو با این کار به جفتمون نامردی میکنی. چشمان بارانیاش را به او میدوزد: چه کاری؟ تلخند میزند. -فکر میکنی فهمیدن این که داری به اون فکر میکنی کار سختیه؟ لبهایش را روی هم میفشارد: دست خودم نیست بخدا دست خودم نیست. من فراموش کردن اون رو از همون موقع که رفت شروع کردم؛ اما نمیشه بازم یادم میاد تو یه روزای خاص تاریخ های خاص سر به زیر
انداخته و با خشمی آشکار لب میزند: اگه میتونستم تموم اون تاریخ های لعنتی رو که تو رو یاد اون میندازه از تو تقویم محو میکردم. در حالیکه اشک میریزد میگوید: میلاد. کارد بزنی خونش در نمیآید ناراحت است دلشکسته بیشتر. _خفه شو. دیگه هیچی نمیخوام بشنوم. ریشخند میزند. _دوست دارمهات دروغ بود نه این که من همون آدمی هستم که معنای واقعی عشق رو باهاش فهمیدی دروغ بود نه؟ _نه. اشک میریزد: چرا دروغ بود تو اگه من رو واقعا دوست داشتی دیگه اون مناسبت ها و روزها برات مهم نبود …
- انتشار : 18/06/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403