رمان سراب عاشقی س. ج

دانلود رمان سراب عاشقی اثر س. ج (نویسنده اختصاصی رمان بوک) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

نمی دانستم چرا اين گونه قلبم در تکاپو افتاده است، جايی ميان خاطره های بی گدار رنجدار، گير افتاده ام. قلبم بی قراری میک رد و لوله های تنفسم را تنگ! حال نمی دانستم دردش چيست، گوشه گير شده بودم و اخم بر چهره ام نشانده بودم، چکار می کردم و به چه کسی پناه می بردم و می گفتم که نمی توانم و نمی کشم جو اين عشق را، که لحظه های گذرا بدون آن را نمی خواهم …

خلاصه رمان سراب عاشقی

هر لحظه ای که بدون آن به سر می برم، پر از درد هست و رنج! روياهايم بدون آن انعکاسی ندارند و معکوس هستند؟ روزها می گذشت و من همان مرد دلداده عاشق بودم

هر کسی که از کنارم رد می شد يا طعنه میزد و يا با آوازهای تمسخر آميزشان من را مورد لطف قرار می دادند … کسی که عاشق بود، کسی که بی گناه داشت جور عاشق شدن را می کشيد

وقتی بعد از آن همه سال چشمم به آن دو گوی شهلايی اش افتاد، قلبم همانند گنجشکی اسير پرپر می زد … دنيا ايستاد … زمان به ثانيه و ثانيه به دقيقه. گويی نمی خواستم زمان حرکت کند و همان گونه بايستد

با ترانه ای که اين گونه من را به خود گرفته بود و قلبم با ديدنش این گونه به ريتم افتاده بود و ترانه میزد؟ ولی او من را نشناخت … او منی را که دلباخته اش بودم را نشناخت

کسی که با ديدنش طلوع ام را به غروب و غروب ام را به طلوع می رساندم … نمی شناخت و با طعمه ای از کنارم رد شد؟ آه خدايا می بينم که حق با سکوت بود … صدا در گلو شکست. چيزی که حقيقت داشت و زخمی را به قلب ضعيفم روانه می کرد، مرحمی برايش نبود …