رمان سلوان
عنوان | رمان سلوان |
نویسنده | ام کا اچ p.r (نویسنده انجمن رمان بوک) |
ژانر | تراژدی، اجتماعی |
تعداد صفحه | 27 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان سلوان اثر ام کا اچ p.r (نویسنده انجمن رمان بوک) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
بچّه که بودم هرچه میگفتند سکوت میکردم و لبخند میزدم انگار از همان بچگی فهمیده بودم بهترین راه مبارزه با دشمن سکوت است. سکوت سلاح عجیبیست قدرت فوق العاده ای دارد فقط اگر راه مبارزه را بلد باشی میفهمی چه میگویم. سکوت یعنی: هرچه آرامتر کشنده تر؛ مرگبارتر …
خلاصه رمان سلوان
دلم گرفته از آدم هایی که ظاهرشان فرشته ولی باطنشان شیطان است تمامی دنیا را در جست وجوی عشق گشته ام از خشکی گرفته تا دریا.. ولی عشق را نیافتم مگر در نگاه مادری که به لبخند کودک مریضش میخندید! چندین سال است که تو رفته ای و من هنوز هم چشم به در دارم … چون یعقوب بی یوسف نور دل را کم دارم! بی تو چندیست؛ دست در دست غم دارم. خبر آورده اند گرگ ها تو را دریده اند! ولی مگر گرگ ها از رفتنت خبر دارند؟ حالا که خوب میاندیشم
میبینم تو راست میگویی فقط من نیستم، هرکس غمی دارد گویی همدمی کم دارد. پس چرا منتظر بمانیم کسی از راه برسد و به ما داروی خوبی بفروشد؟ بیا خودمان خوبی را اختراع کنیم مگر ما چه کم داریم؟ پس بیا خوب باشیم خوبی را بلد باشیم. بیا دست در دست مهربانی بدهیم. بیا به ملاقات عشق برویم؛ شنیده ام در بیمارستان بستری ست! بیا شاخه گل محبت بخریم، برویم بر سر هر چهار راه به کودکان کار بدهیم بیا سرپناهی از جنس آرامش برایشان بسازیم
جایی که؛ دیگر کسی به آنها نگوید فقیر؛ نگوید گدا! جایی که؛ بوی مهربانی را حس کنند؛ جایی که غذای «عشق» بخورند و لباس هایی از جنس انسانیت به تن کنند! بیا باهم چای مهر بنوشیم و عطر گل های عطوفت را به دست باد دهیم بیا با هم سرزمین عشق و دوست داشتن بنا کنیم! بیا کمی مهربان تر باشیم؛ حتی شده با یک لبخند! یادت باشد من که ما بشود دنیا زیبا میشود. حالا که فکر میکنم میبینم آنقدر ها هم بد نشد، فقط یک انسان دیگر به جمع تنهایان عالم اضافه شد! …
- انتشار : 13/07/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403