رمان شب تنهایی ماه
عنوان | رمان شب تنهایی ماه |
نویسنده | مرضیه قنبری |
ژانر | عاشقانه، بزرگسال |
تعداد صفحه | 914 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان شب تنهایی ماه اثر مرضیه قنبری به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
دو دوست قدیمی بعد از چندین سال بی خبری، خیلی اتفاقی همدیگر را پیدا میکنند. سعید از فرصت استفاده میکند و دختر بزرگ حسام را برای پسر کوچکترش خواستگاری می کند. اما سهند که خاطرخواه دختر دیگریست دل به زندگیش نمیبندد و آن همه تلاش سعید برای برقراری زندگی او تباه میشود. این میان پسر بزرگش عاشق دختر کوچک حسام شده و با گسسته شدن زندگی سهند، خواستن او هم دست خوش هیجاناتی غریب میگردد …
خلاصه رمان شب تنهایی ماه
ساعت از هشت گذشته بود که مقابل آپارتمان شیک و نوساز حسام رسیدند. به محضی که دست آذر روی زنگ فشرده شد در باز شد و متعاقب آن صدای حسام که با خوش آمد گویی آنان را ترغیب میکرد به داخل ساختمان قدم بگذارند نگاهی به قیافه اخم آلود سعید انداخت و بعد نگاهش در نگاه سیاه و جذاب البرز گره خورد. نگرانی مادرش را درک میکرد و با سر اشاره رو به بالا کرد که یعنی هیچی نمیشه. آسانسور که در طبقه ششم متوقف شد با دیدن حسام و خانواده اش که جلوی در انتظارشان را میکشیدند خود به خود چهره سعید
هم متبسم گشت و آذر در دل خداراشکر کرد دلش نمیخواست هنوز رفت و آمدها پا نگرفته حسام و شیرین پی به اختلاف شوهر و پسرش ببرند. آنها دوستان قدیمی بودند درست اما گذر زمان و سالهایی که از هم دور مانده بودند حفره عمیقی بینشان به وجود آورده بود که باعث میشد در عین صمیمیت رودروایسی خاصی با این خانواده داشته باشند. وقتی حسام صورت سه تیغه و ادکلنزده سعید را بوسید بلافاصله پرسید: پس سهند جان کجاست؟! باز هم موجی از اضطراب در دلش ریشه دوانید و برخلاف انتظارش سعید با بی تفاوتی پاسخ
داد: خیلی دلش میخواست بیاد، اما دم غروب یکی از دوستاش اومد دنبالش مثه اینکه جایی میخواست بره و سهند هم با اصرار با خودش برد. حسام با گفتن ای بابا به درون پذیرایی راهنمایی شان کرد و آذر نفس حبس شده اش را آزاد ساخت شیرین جعبه بزرگ کیک را به دست صبا سپرد و گفت: چرا زحمت کشیدی آذرجون؟ و او با گفتن اختیار دارید، قابل نیست. روی مبل کناری سعید نشست صبا سعی میکرد کیک را درون یخچال جا بدهد و فریما از بالای اپن به بهانه ریختن شربت همه حواسش پی البرز بود، البرز جواب …
- انتشار : 16/07/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403