رمان شراب
عنوان | رمان شراب |
نویسنده | راحیل مسیح |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 3031 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |

دانلود رمان شراب اثر راحیل مسیح به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
ونوس با شوهرش علی به بن بست رسیده اما توانایی مراجعه به دادگاه و طلاق گرفتن ندارد! علی سر کار نمیرود و اجازه هم نمی دهد ونوس کار کند، ماه ها است که در خانه نشسته و در نهایتِ فقر با اخلاق گندش سوهان روح ونوس شده، یک شب ونوس به مهمانی یکی از دوستانش میرود تا شغلی برای شوهرش جور کند، بدقولی یک رفیق مجبورش میکند که دیر وقت پیاده به خانه برود، سرنوشتش با دزدیده شدن توسط چند زن تغییر میکند! چشم باز می کند و می فهمد در کشور دیگری است، مردی بالای سرش است که او را رئیس صدا میزنند و به ونوس میگوید بیست و هشتمین نامزد رئیس است …
خلاصه رمان شراب
با لبخند از پله ها بالا میروم. در این فکرم که احتمالا مسیح با هلی کوپتر بر میگردد و تحمل این همه وقت در ماشین نشستن را نداشته هنوز دستم به دستگیره بالام که نرسیده که یکی از پشت مرا میگیرد و دستش را روی دهانم میگذارد کمی مقاومت می کنم بدنم را عقب میکشد. در تاریکی بقیه نامزدها را میبینم که با دست اشاره میکنند ساکت باشم رها مرا از پشت گرفته کنار گوشم زمزمه وار می گوید: ونوس آروم باش باید یه چیز مهم بهت بگیم نترس نمیخوایم اذیتت کنیم. فقط جیغ نزن دستمو بردارم.
با سر علامت میدهم که میتواند دستش را بردارد شیرین نگاهی از بالای پله ها به پایین میکند و با صدایی آرام میپرسد: تنهایی؟ از ترس دستم را روی قلبم میگذارم و نفس نفس میزنم: سکته کردم… آره چطور مگه؟ -با ما بیا باید باهات حرف بزنیم. تردید دارم همراهشان بروم نگاهم را بین جمع میگردانم. شیرین می فهمد که ترسیده ام. اشکال نداره ما بیاییم توی اتاقت؟ این طوری کسی شک نمیکنه. من هم در اتاق خودم بیشتر احساس امنیت دارم در را باز می کنم با دست اشاره میکنم وارد شوند. هر چهار
نفر از جلوی چشم هایم میگذرند. من در را نیمه باز میگذارم که اگر دیوانه بازی در آوردند فرار کنم. دست میبرم چراغ را روشن کنم اما رها مانعم میشود: روشن نکن نباید کسی بفهمه ما اینجاییم. دست به سینه میشوم و با اخم نگاهش میکنم: خب؟! بفرمایید گوش میدم. شیرین به سرتا پای من اشاره میکند: نگاش کنید چه خوشگل شده! رها دستش را روی شانه ام میگذارد: چقدر رنگ موهات بهت میاد! شماره هجده که اسمش را هرگز یاد نگرفتم دستش را به سمتم دراز میکند: راستی تولدت مبارک ونوس …
دسترسی به دانلود با خرید یا دریافت اشتراک ویژه امکان پذیر است
- انتشار : 18/05/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403