رمان عدالت و عشق
عنوان | رمان عدالت و عشق |
نویسنده | م.ق.ترنج |
ژانر | عاشقانه، هیجانی |
تعداد صفحه | 2065 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان عدالت و عشق اثر م.ق.ترنج به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
داستانی شوکهکننده و مهیج، از تقابل یک مرد، یک زن و عشقی سوزان! مردی جذاب و میلیاردر که برای رسیدن به هدفهایش، خیلی چیزها ازجمله انسانها را زیر پا میگذارد، ولی ناگهان عاشق میشود و عشق میسوزاند ریشهٔ تمام خودخواهیهایش را و دختری مهربان، اما عدالتپیشه و صلحجو که جز راستی و اجرای عدالت آرزویی ندارد، عشقی ناب و سوزان، جریان یافته در رگ و پِیشان، که میسوزاند و میگدازد و داغ میزند بر روحشان …
خلاصه رمان عدالت و عشق
با کمک سینا زیر بازوی مادر را گرفته و او را سوار ماشین کردند. سمانه کیف ها را داخل ماشین گذاشت و دوباره به سمت خانه رفت وسایل زیادی نداشتند. به لطف بی پولی و رفتن چندسال پیش پدرشان، تمام وسایل درب و داغان بود فقط لباس ها و کتاب و وسایل دانشگاهشان به علاوه خرده ریز آشپزخانه را با خود میبردند. امین نگاهی دوباره به اطراف خانه کرد. خاطرات دور و نزدیک در جای جای خانه از خاطرش گذشت. این خانه شاهد وصلت پدر و مادرشان و به دنیا آمدن و بزرگ شدن او و خواهر و برادرش بود. تک تک
اتاق ها را کنترل میکرد که مبادا، چیزی جا بماند. خم شد و از زیر تخت صندوقچه یادگار مادربزرگش را که در کودکی به او داده بود برداشت و به خود فشرد. نگاهی گذرا به خانه کرد و به سمت ماشین روانه شد. دوستش علی که با ماشین برای کمک آمده بود پشت سرش حرکت کرد. منزل جدید، یکی از آپارتمان های شرکت بود که ایمان با اصرار به او واگذار کرده بود. آپارتمان سه خواب و مبله بود، تقریباً نیازی به تهیهٔ وسایل جدید نداشتند. بچهها جعبهها و وسایل را در وسط سالن گذاشتند و به طرف اتاق ها رفتند. میدانست از حالا
باید منتظر نق زدن هایشان برای انتخاب اتاق باشد. سمانه و سینا از ذوق روی پا بند نبودند و مدام از یک اتاق به اتاقی دیگر میرفتند و بحث بینشان شروع شده بود. علی وقتی آخرین جعبه را داخل آورده بود خداحافظی کرده و رفته بود. هیجان و استرس لحظات قبل از بین رفته بود به مادرش نگاه کرد که فرو رفته در وازش همچنان روی مبل نشسته بود. با خود فکر کرد، رسیدگی به مادر برای بعد، الان باید به فکر سامان دادن وسایلشان بود، پس خودش هم به کمک بچه ها رفت. آخرشب وقتی سینا و سمانه خسته از آن همه تلاش …
دسترسی به دانلود با خرید یا دریافت اشتراک ویژه امکان پذیر است
- انتشار : 13/08/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403