رمان عشق ابدی ما اعظم صادقی
عنوان | رمان عشق ابدی ما |
نویسنده | اعظم صادقی |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 1225 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | سایت رمان بوک |
دانلود رمان عشق ابدی ما از اعظم صادقی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
هم اکنون به ما بپیوندید در رمان بوک: نازنین و سپیده، دو دوست صمیمی هستند که با قرار قبلی تصمیم می گیرند با درس خواندن در یک دانشگاه پذیرش شوند، بعد از قبولی هر دو راهی اصفهان می شوند و با دو پسر خاله به نام های حسام و ماکان به دو قطب اخلاقی متفاوت آشنا می شوند، سپیده و ماکان دلباخته هم و نازنین به حسام که عشقی نافرجام را پشت سر گذاشته علاقه مند می شود، اما با حضور برادر حسام و آشنایی قبلی اش با نازنین …
خلاصه رمان عشق ابدی ما
مامان نورا همیشه ساکت بود و کمتر میشد نصیحت و پرحرفی بکنه … مثل همیشه سرشو انداخت پایینو و از فین فینش فهمیدم داره گریه میکنه … عه نورا جون؟ حیف نیست چشمای قشنگت بارونی بشه … تو رو خدا تو خودتو ناراحت نکن من خودم با نیما اتمام حجت میکنم اگه قبول کرد که هیچ … وگرنه میشینم درس میخونم که سال دیگه همینجا قبول بشم خوبه؟ حالا هم پاشو که گشنمه … بلندش کردمو با همدیگه به سمت آشپزخونه رفتیم
بوی غذای مامان اشتهامو باز کرد … طفلک دیده بود منو نیما مشاجره میکنیم قرمه سبزی بار گذاشته بود که هردو دوست داریم … نیما خونه نبود طبق عادت همیشگیش موقع عصبانیت میزد بیرون تا هوا به کله اش بخوره … خیلی صبر کردیم بیاد تا با هم شام بخوریم ولی خبری نشد و منو نورا جون تنهایی قرمه سبزی خوشمزه شو نوش جان کردیم … میزو جمع کردم … میخواستم ظرفارو بشورم که نورا جون نذاشت و منم از خدا خواسته برگشتم به اتاقم
اصلا حال و حوصله ی هیچ چیزو نداشتم حتی خوابم باهام قهر کرده بود … دلم برای مادرم میسوخت از بچگی روی خوش زندگی رو ندیده بود و زندگی هیچوقت به او لبخند نزده بود … در بچگی بر اثر سانحه تصادف مادر و پدر و تنها خواهرش رو از دست میده و چون اون و برادرش همراهشون نبودن جان سالم به در میبرن و خاله اش این دوتا بچه رو به سرپرستی قبول میکنه …
- انتشار : 22/11/1399
- به روز رسانی : 20/09/1403
رمان جالبی بود مخصوصا این که این نوع موضوع خیلی کم شده