رمان علالا فاطمه میرشفیعی
عنوان | رمان علالا |
نویسنده | فاطمه میرشفیعی |
ژانر | عاشقانه ، اجتماعی |
تعداد صفحه | 330 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان علالا اثر فاطمه میرشفیعی (نویسنده اختصاصی رمان بوک) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
در مورد خواهر و برادری هست که مسیر زندگیشون از هم جدا شده و زندگی متفاوتی از هم رو تجربه کردند و داستان زندگی شخصی هر کدوم از اون ها و یکی شدن این مسیر رو روایت میکنه، سپهر اصلامیان صاحب نشریه ایست که درگیر زندگی سرد و کابوس های شبانه اش شده و تمام زندگی اش با خواندن حقایق زندگی اش در رمانی که لیلی فرخزاد برای چاپ به نشریه می رساند زیر و رو می شود …
خلاصه رمان علالا
ساعت که در تیر رأس نگاهم بود؛ ولی در این ساعات هر چیزی را با نگاه کردن به دیوار دیده بودم جز خوده ساعت را … ساعت نزدیک به پنج صبح بود … دوشی گرفتم و به نظرم قرمزی چشم هایم کمی کمتر شده بود … لباس های ورزشی ام را که به تن کردم، ساعت از پنج و نیم هم گذشته بود
آماده بود. لقمه صبحانه روی میز تقریبا ای برای خودم گرفتم و از خانه خارج شدم … مثل هر روز صبح، بعد از ده دقیقه ای پیاده روی به پارک رسیدم؛ اما امروز قصد پیاده روی و ورزش کردن نداشتم … روی اولین نیمکت نشستم، پنج دقیقه هم نگذشته بود که چهره ی همیشه خندانش رو به رویم ظاهر شد
تا من را دید مثل همیشه مردانه دستی تکان داد و کنارم روی نیمکت نشست. ضربه ای کوتاهی روی کلاهش زدم و نگاهش کردم. -لنتی با کلاهای من مشکل داریا … سرم را پایین انداختم، دلم پر از تشویش میشد با هر بار دیدن کلاهش: مگه قول ندادی میذاری موهات بلند بشه؟!
خنده ی خاص خودش را روی صورتش نشاند: آقای لنتی مگه قرار نشد بحث این موضوع رو نکشی وسط؟ خنده ام گرفت، این وروجک حسابی »لنتی« گفتن های من را دست گرفته بود … ظاهرش در عین حال دخترانه بودن اسپرت بود و تن عجیب پسرانه ای داشت …
- انتشار : 01/11/1400
- به روز رسانی : 20/09/1403