رمان قلب سرکش من
عنوان | رمان قلب سرکش من |
نویسنده | ANDIA |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 444 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | سایت رمان بوک |
دانلود رمان قلب سرکش من اثر ANDIA (نویسنده انجمن رمان بوک ) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
شش دختر… شش پلیس… معماهای روبه رویشان… اما باید برای حل معماها به گذشته خود بنگرند. اما چه چیزی درون گذشته است که کسی نمی خواهد از آن با خبر شود؟
خلاصه رمان قلب سرکش من
نینا: هانا پاشو! دیر شد، پاشو!
جوری از جام بلند شدم که پا شدنم همانا و برخورد سرم با نینا همانا…
نینا: آخ َسرم بیشعور، چته تو؟
-من چمه؟ تو چته اول صبحی یهو اومدی تو تختم عین الاغ داری عرعر می کنی؟ نمیگی سنکوب می کنم، یهو تو گوشم جیغ میکشی؟
و همزمان با تموم شدن جمله ام، داشتم دوباره به خواب میرفتم که چنان جیغی کشید، این دفعه دو برابر که هیچ ده برابر از جام پریدم که اگه این سقف اتاق بلند نبود حتما باهاش اصابت می کردم!
نینا: چی؟ با من بودی الاغ؟ الان یه الاغی نشونت بدم که کیف کنی!
من که دیدم اوضاع برزخیه موندن رو جایز ندونستم و د برو که رفتیم. حالا من بدو ، اون بدو من بدو، الاغ بدو! انقدر منو نینا دوییدیم که آخر سر دستهام رو بردم بالا و اعلام تسلیم شدن کردم، ولی دیگه فایده ای هم نداشت چون انقدر دوییده بود که دیگه از خستگی دراز به دراز افتاده بود. بچه ها که بخاطر سر و صدای ما دو تا بیدار شده بودن با صورت خواب آلود بیرون اومدن.
زویا: باز چی شده؟ چرا دوباره افتادید به جون همدیگه؟
آوا: شما دو دقیقه نمی تونید یه جا آروم بگیرید؟
آیسل: همین که اینا میگن.
لیندا: باز چه گندی زدید؟
-آقا استپ! دارید تخته گاز میرید. یه لحظه ترمز کنید. نینا جان عزیز من، میشه یه سوال فیزیکی بپرسم؟
نینا: بپرس.
-میگم چرا اول صبحی عین گاو َسرتو انداختی پایین اومدی بالا سر من و من رو از خواب ناز بیدار کردی؟
نینا که کم کم حالش جا اومده بود با سرعت پرید بالا و محکم زد تو سرش و گفت:
-وای بدبخت شدیم سرگرد این دفعه حکم اعداممون و حتما می نویسه.
- انتشار : 18/06/1400
- به روز رسانی : 20/09/1403
خیلیییی رمانش عاااالی بود
عشق به مولا این رمان بوک:)
وای چه خوبن نویسنده هاش ^_^
من ک مث دیونه ها*_* میشینم فق میخونم