رمان لانتور

دانلود رمان لانتور اثر گیتا سبحانی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

دنیا دختری نابغه با ضریب هوشی بالا، در سن ۱۹سالگی صلاحیت تدریس در دانشگاه را می‌گیرد. در آنجا با سامیار معتمدی پسری جذاب و مغرور که به هیچ دختری محل نمی‌دهد و دخترها فقط برایش سرگرمی‌اند، آشنا می‌شود. سامیار بخاطر شرایطی که دنیا با اختراعش در کشورهای دیگر دارد، روی دنیا شرط می‌بندد و قصد فریب دنیا را برای رسیدن به اهدافش دارد؛ درحالی‌که دنیا خوشبینانه طور دیگری فکر می‌کند …

خلاصه رمان لانتور

پرستار، منو برد تو یه اتاق که سه تا تخت توش بود. _بشین اینجا تا دکتر بیاد. با دوستاتم آشنا میشی نشستم روی تخت و کفشامو درآوردم… گرسنم بود و پشیمون بودم چرا لقمه‌ی مامانو نخوردم. چند دقیقه بعد دو تا دختر هم سن و سال خودم شیرجه زدن تو اتاق… البته فقط یکیشون وحشیانه وارد شد و کوبوند به در. با دیدن من تعجب کردن و اومدن سمتم. یکیشون که نسبتا تپل بود و می‌خورد یکم آروم تر از اون یکی باشه گفت: عه اینو… تازه وارده. اون یکی پرسید: تو از کجا پیدات شده؟ جای نرگس اومدی؟؟ اسمت چیه؟

کی اومدی؟ دستت چیشده؟ واسه چی آوردنت اینجا؟ سوال پرسیدنش مثل خودم بود. از تخت اومدم پایین و چون هیچ دوستی نداشتم خوشحال بودم دو نفر اومدن طرفم… _از آسمون.. نرگس کیه؟… دنیا.. یه ساعت میشه… شکسته… میگن وحشی ام… با تعجب زل زده بودن بهم. اون لحظه هیچوقت فکر نمی‌کردم بهترین رفیق هام تو روزهای تنهاییم، سوگل و ترمه بشن! _منم سوگلم.. اینم ترمه اس.. میای با ما بازی کنی؟ از خدام بود. -آره آره بخدا میام.. چی بازی؟ کجا؟ اینجا؟ همون لحظه سوگل رفتو با یه سطل کوچیک پر از آب

برگشت نقشه شو که گفت دست به کار شدیم. ترمه چارپایه رو از نگهبانی آورد و منم یه شال پیدا کردم از اتاق بغلي… صدای دکتر که اومد… هرسه تامون وایستادیم.. دکی تا اومد درو باز کنه سطل آب ریخت رو سرش و وز موهاشو خوابوند یه نفس عمیق کشید و عینکشو در آورد… دوباره گذاشت رو چشمش. ماهم با صدای بلند می‌خندیدیم.. اگه از نظرشون این شلوغ بازیا بازی محسوب میشد.. حاضر بودم تا آخر عمر از این بازیا بکنم! حس خوبی داشتم انگار سال ها بود که ترمه و سوگل و می‌شناختم! خصوصا که شهلا پسم زده بود و …