رمان ماموریت خانم فداکار کیانا بهمن زاد
عنوان | رمان ماموریت خانم فداکار |
نویسنده | کیانا بهمن زاد |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 552 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | سایت رمان بوک |
دانلود رمان ماموریت خانم فداکار اثر کیانا بهمن زاد به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه کامل با ویرایش و لینک مستقیم رایگان
داستان درباره دختریه به اسم نفس که به خاطر بدهی های هنگفتی که پدرش بالا آورده، مجبور میشه برای پاس کردن همه بدهی ها تن به انجام کاری بده که تمام مسیر زندگیشو تغییر میده. ماموریتی که توی اون باید سعی کنه یه دختر شر و شیطون و بازیگوش باشه تا طی اون باعث بشه یه نفر گذشته هاشو فراموش کنه و تغییر کنه…
خلاصه رمان ماموریت خانم فداکار
لبخند موزیانه ای زدمو ریز ریز به ریش نداشته اون پسره زشت بی قواره خندیدم. هنوز منو نشناخته فکر کرده در قبال کاری که انجام داده کوتاه میامو سکوت میکنم .نخیر جناب به من میگن نفس فرخی مادر نزاییده کسی حقمو بالا بکشه و من در نقش چغندر باشم. یکم به اطراف نگاه کردم وقتی خیالم از اینکه کسی توی پارکینگ نیست راحت شد به سمت ماشین آکورای مشکی رنگش رفتم.
از تو کوله پشتیم تیغو در آوردمو با بدجنسی تمام روی کاپوت ماشینش یه علامت لبخند بزرگ کشیدم. بماند از این کاری که کردم چه قدر حاله خودم به خاطر کشیده شدن تیغ روی کاپوت بد شد. یعنی تمام جوارح و موهای تنم سیخ سیخی شد. حالا خوبه کسی اینجا نبودا. وقتی به نقاشیم نگاه کردم سری به نشونه تایید تکون دادم خوب بود چشمای درشت و گرد به همراهه یه لبخند خیلی حرص درار پت و پهن که میتونست حسابی بسوزونتش…
تیغو توی کیفم گذاشتم. رژ نازنینمو که دقیقا برای همین کار خریده بودم درآوردمو روی شیشه جلویی نوشتم:
” نگاهم با نگاهت کرد برخورد…خدا مرگت دهد حالم بهم خورد”
دست به کمر راضی و خوشحال به شاهکارم نگاه کردم. اوه اوه قیافت چه قدر دیدنی میشه جناب کیانی…با ذوق کوله پشتیمو روی دوشم مرتب کردم. بعد از عکس گرفتن از شاهکارم و گرفتن یه سلفی خیلی مزحکانه از پارکینگ دانشگاه، ریلکس خارج شدم.
- انتشار : 13/02/1400
- به روز رسانی : 20/09/1403
این سلیقه ای هست، ولی نوع نوشتار و موضوع این رمان و بعضا رمانهای خانم بهمن زاد ابتدایی و در سطح نوجوان هاست، البته تقریبا