رمان مرگ رویا
عنوان | رمان مرگ رویا |
نویسنده | مرضیه درخشنده |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 979 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان مرگ رویا اثر مرضیه درخشنده به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
داستان مرد متعصب و مذهبی به نام طاها عظیمی که بعد از ازدواج متوجه بیماری همسرش میشود و او را بخاطر پنهان کاریهایش عذاب میدهد …
خلاصه رمان مرگ رویا
حال روز آخر مدرسه حال عجیبی بود بغض داشتم، بغض کهنهی پریشب را که هنوز قصد پایان دادن به مهمانی اش در گلویم را نداشت. بغض داشتم اما همراه فرشته بلند بلند خندیدم جزوه هایی را که برای مطالعه دقیقه های آخر قبل از امتحان با خود آورده بودیم همه را پاره کردیم. میدانستم امتحان آن روز را گند زدم، میدانستم و لحظه ای غمگین نشدم، این را هم میدانستم که هیچ شانسی برای رفتن به دانشگاه نخواهم داشت من ربات بودم! رباتی که دیگران برای آن برنامه ریزی کرده بودند. چه بپوشد؟ چگونه زندگی کند؟
دلداده چه کسی بشود؟ همه را دیگران مشخص کرده بودند. -وای حالم خیلی خوبه. لازم به گفتنش نبود؛ از چهره بشاش فرشته میشد پی به حال درونیش برد چادرم را جلوتر کشیدم و خندیدم: منم همینطور. -وای آیه تموم شد تموم شد اون همه بدبختی و سختی. دمش را با صدا فرو داد و نفسش را حبس کرد. -یه نفس راحت کشیدیم. سرم را پایین انداخته بودم و آثار کهنگی کتانی ام را نظاره میکردم اول ماه بود و تا آخر برج هنوز زیاد مانده بود. با این حساب شانس خریدن کفشی که مادر از مدت ها پیش قولش را به من داده بود به
فنا میرفت. بهانه میآورد یا شاید هم راست میگفت که پول ندارد و هرچه دارد هم صرف خرید سیسمونی دختر تو راهی آتنه کرده. -آيه؟ سر بالا آوردم و نگاهش کردم: بله؟ -آيه؟ -چیه؟ -آیه؟ کفرم درآمد. -هان؟ لبخند مرموزی زد و به افق خیره شد.-هیچی میخواستم مثل سریال ها از بس صدات بزنم تا آخر بگی «جانم؟» ضربه ای به کتفش زدم و در میان حجم گسترده بغضم خندیدم، خنده ای که مملو از حس غم بود. -تو هم حالا نمیگی جانم، بس که بی احساسی. بیچاره آمین قراره چی بکشه از دستت؟ اندک خوشی و خنده ای که …
دسترسی به دانلود با خرید یا دریافت اشتراک ویژه امکان پذیر است
- انتشار : 29/08/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403