رمان نیمه تاریک ماه الناز دادخواه

دانلود رمان نیمه تاریک ماه اثر الناز دادخواه به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

روی صندلی چوبی نشست. موهای پریشانش را با کش صورتی رنگی پشت سرش بست. نگاهش به جمعیت حاضر در سالن افتاد و حس کرد کمی نفسش تنگ شده. اضطراب داشت. تا به حال در چنین موقعیتی قرار نگرفته بود. کف دستانش کمی عرق کرده و انگشتان دست راستش به گزگز افتاده بودند. قلبش با ریتمی ناموزون می تپید و نگاه منتظر سایرین باعث میشد هول کند….

خلاصه رمان نیمه تاریک ماه

دستانش با ظرافت روی سیم، فلز باریکی را پیچید و روی سیم های پایین تر مفتولی فلزی قرار داد. ساز را کوک کرد و یکی از دستانش را روی دسته ساز قرار داد. ساز را زیر گردن گذاشت. چشمانش را بست. با بستن چشمانش، با محو شدن همه حاضرینی که مقابلش نشسته بودند دلش آرام گرفت. حالا اگر خودش بود و خودش. در دنیایی که متعلق به خودش و رویاهایش بود…

دیگر نگاه های منتظر و خمیازه حضار برایش اهمیت نداشت. حالا حتی می توانست ماه را نیز به تملک خود درآورد. با سرانگشتانش سیم ها را لمس کرد. ساز کوک بود و آماده ی نواختن. چشم بسته آرشه را برداشت. آن را روی سیم ها قرار داد. شروع کرد به نواختن… صدای مسحور کننده ی ویولن که فضای سالن را پر کرد، روحش با نوای ملایم به پرواز درآمد.

لبخند محوی روی صورتش نشست و خودش غرق نت های بالا و پایین ساز شد…آنقدر مسلط بود که می توانست همزمان از جا بلند شده و همراه نواختن برقصد. همه ی نگاه ها محو حرکات ظریف و نرم دست های دختر بر آرشه بود. نوای سوزناک ساز چنان بر روح تک تک اعضای حاضر در سالن اثر گذاشته بود که در سکوت محض و بی حرکت چشم به دختر دوخته بودند.