دانلود رایگان رمان همیشه تنها اثر فرزانه تقدیری
دانلود رمان همیشه تنها اثر فرزانه تقدیری به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش و لینک مستقیم
تنها مگر می شد حسرت نخورد ، کسی توی دلم نبود که بفهمد چه زجری می کشم ، ننه کفایت با پدرم قهر کرده بود ، همیشه وقتی خواستگاری برایم می آمد و با بهانه گیری ها و سخت گیری پدر و برادرم از این خانه بیرون می رفت ، چند روزی را قهر می کرد و بعد هم خودش آشتی می کرد ، نمی دانم چرا هیچ کس به احساس و قلب من توجهی نداشت ، به اندازه ی همه ی دنیا قلبم شکسته بود و احساس تنهایی می کردم ، حوصله ام سر رفته بود و کم خوراک و کم خواب شده بودم ، دوست داشتم من هم زندگی خودم را داشته باشم و صاحب بچه ای باشم ، سنم روز به روز بالاتر می رفت و هر روز تنهاتر از قبل بودم …
خلاصه رمان همیشه تنها
از دیشب تا صبح از توی اتاقم بیرون نیامدم … مادرم در را باز کرد و گفت : مونا … پاشو دیگه … ساعت ده شد!
محزون و دل شکسته گفتم : خواب نیستم مامان … آمد و کنارم نشست … دستی به موهایم کشید و گفت : مونا باور کن من نمی خواستم این طوری بشه!
از جا بلند شدم و توی رخت خوابم نشستم … عروسکم را در دست گرفتم و با ناراحتی گفتم : دیگه همه چی تموم شد مامان!
آخه تو که حرفی نمی زدی … من فکر کردم بابا و داداش موافقن!
با بغض ادامه دادم … تو چی مامان … تو هم مثل اونا فکر می کنی!
آره حتما تو هم مثل اونا … این وسط فقط دل ننه کفایت برای من می سوزه!
عروسک را از دستم گرفت و گفت : باور کن این مخالفت های بابا و برادرت فقط به خاطر خودته … چون نگران آیندت هستیم!
اونا هم منظوری ندارن فکر می کنن با این سخت گیری ها می تونن تو رو خوشبخت کنن!
با صدایی لرزان گفتم : اما خواستگارای قبلی چشون بود!
همین سامان که ازش ایراد گرفتن الان بهترین زندگی رو داره … کار پیدا کرده و رو تاکسی کار می کنه … بچه دار هم شده … اونای دیگه …
سللام فایل pdfاین رمان دانلودنمیشه لطفا پیگیری کنید 🙂