رمان هوای بی حوا
عنوان | رمان هوای بی حوا |
نویسنده | ویشار دخت |
ژانر | عاشقانه، تراژدی |
تعداد صفحه | 5 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان هوای بی حوا اثر ویشار دخت (نویسنده انجمن رمانبوک) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
سخت بود. نفس کشیدن در هوایی که دگر بوی عطر او را ندهد، سخت بود! هوای آدم بدون حوایش فرشته تنهایی هایش، همانند مرگی بود پر از درد، پر از رنج! – آدم رو دیدی؟! – نه – این روزا حالش خیلی خرابه نفسش بالا نمیاد… – چرا؟! – نفس کشیدن تو هوای بی حوا براش سخته دشواره جان به لب رسانه!
خلاصه رمان هوای بی حوا
– درد رو تعریف کن! -درد یعنی آدم توی هوای بی حواش نفس بکشه… ! – شنیدی میگن بعضی از جملات درد داره؟! – شنیدم بعضیاشون این قدر درد دارن که تا عمق وجودت رو آغشته به درد میکنن! – مثال بزن! – آدم در هوای بی حوا… ! – دلنوشته های آدم رو خوندی؟! – خوندم. – کدوم متن بیشتر درد داشت؟! – نفسی میرود و میآید اما تو نیستی نیستی تا با حرف هایت آرامم کنی، نیستی تا دوباره در آغوش بارانی هوا نفس بکشیم، نیستی تا روزهای با تو بودن را دوباره تکرار کنیم! – میگی زندگی سخته،
طاقت فرساست عذاب آوره. همه ی اینا درست! اما تا حالا خودتو جای آدم گذاشتی تا سختی واقعی رو درک کنی؟! بیا فرض کنیم که آدمیم یک آدم بدون حوا، تنها موجود رو زمین، یک گناه کار! – خسته شده از زندگی از نفس کشیدن از آه هایی که گریبان گیر دنیاش شده! – کی؟! – آدم… ! البته، از نوع بی حوا. – میخوام مثل آدم زندگی کنم مثل اون تحمل کنم، هوای بی حوا رو، مثل اون صبر کنم و ببینم نامردی های دنیا و آدم هاش رو، میخوام بشم آدمی که صبر ایوب رو داشت! -داری به چی فکر میکنی؟! -به
سرنوشت آدم، به این که اگر حوا نبود،اگر هوای زندگیش بینشانی از حوا بود یک گناه کار تبعید شده به زمین بود، تک و تنها… ! -به این فکر کردی که آدم از عشق به حوا کور شده بود و اگر حوایی وجود نداشت، هیچ وقت اون سیب ممنوعه رو نمی خورد؟! اون حرف خداش رو نشنید چون چشم و گوشش خیره به حوا بود! – گناهکار بود و دلش عشق میان حوا و آدم میخواست، بی خبر از معرفت حوایی که آدم را محکوم به زندگی در دنیای بی هوای او کرده بود! بی خبر از گمراهی ها و ترس ها و تراژدی های این خواسته… !
- انتشار : 14/03/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403