رمان پاییز من
عنوان | رمان پاییز من |
نویسنده | زهرا حشم فیروز |
ژانر | عاشقانه، اجتماعی |
تعداد صفحه | 398 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان پاییز من اثر زهرا حشم فیروز به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
سرنوشت یک دختر به اسم سارا که بزرگترین فرزند خانواده است و همراه پدر و مادر و دوتا برادرهایش زندگی میکند و یک دوست خیلی خوب هم دانشگاهی به اسم مهسا هم دارد، سارا عاشق یک پسری به اسم دانیال است، البته با هم نامزد هستند و قرار است ازدواج کنند اما قلم تلخِ روزگار تقدیر دیگری رابرایشان نوشته است …
خلاصه رمان پاییز من
بعد از اون روز رابطمون خیلی خوب شده بود و زندگیمون روال عادی خودش و طی می کرد تا شب تولدم که من یه سورپرایز بزرگ براش داشتم اما به شرطی که اونم تولدم رو یادش مونده باشه. مثل همیشه ساعت اومد خونه اما دست خالی، درسته که توقعی ازش نداشتم اما دوست داشتم تولدم رو یادش باشه اما خب حالا که یادش نیست ایراد نداره، در حین فکر کردن و دو دوتا چهارتا کردن با خودم بودم که دستاش به دور شانه ام انداخت و گفت:
خیلی نامردی که فکر کردی روز به این مهمی رو فراموش میکنم تولدت مبارک پرنسس من. فقط خدا میدونه چقدر خوشحال شده بودم اما سعی کردم نزارم لبخندم کار دستم بده و بازی و ببازم به خاطر همین در حالی که ازش تشکر میکردم به سمت گوشیم رفتم بی مقدمه صدای ضبط شدهی خودم و مامانش رو که امروز باهم اشتی کرده بودیم رو براش پخش کردم انقدر خوشحال شده بود که با قدم های بلند به سمتم اومد و دستم و گرفت بدو
بدو من رو با خودش برد تو پارگینگ و از تو ماشینش یه خرس پشمالو در آورد و گفت: بیا عزیزم اینم از کادوی تولدت. _وای ممنون داوود چقدر باحاله!!! بیا سریع تر برگردیم خونه که امشب هوا پاییزیه. _داوود بایدم باشه مثلا پاییزه ها یعنی تو با یه عروسک راضی شدی؟ _اره همین که فهمیدم یادت مونده برام کافیه. داوود: باشه بابا تو قانع، یعنی کادو اصلیه رو پس بدم. _نه داوود اذیت نکن دیگه، راستی کجاست؟ داوود: از دست تو دم در
نیاوردمش داخل. بعد دوباره دستم رو گرفت تو دستش و با اون یکی دستشم در رو باز کرد و بعد دکمه ی دزد گیری که از تو جیب شلوارش در آورده بود رو زد و همزمان چراغ های ماشینی که دم در بود روشن شد: ممنونم داوود جان اما لازم نبود انقدر خرج کنی. داوود- خواهش میکنم این حرفا چیه.قابل شما رو نداره. _بازم ممنون خب پس حالا بیارش داخل بعد هم بیا بالا. داوود: باشه حتما. بعد از پارک کردن ماشین تو پارکینگ اومد دستم رو گرفت …
دسترسی به دانلود با خرید یا دریافت اشتراک ویژه امکان پذیر است
- انتشار : 30/03/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403