رمان پای میز قمار سپیده شبان
عنوان | رمان پای میز قمار |
نویسنده | سپیده شبان |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 314 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | سایت رمان بوک |
دانلود رمان پای میز قمار اثر سپیده شبان به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه کامل با ویرایش و لینک مستقیم رایگان
در تاریک و روشن هوا، دختری چشم های مشکی کشیده اش را کمی مالید و سرش را روی میز تحریرش گذاشت تا کمی به بدن خسته اش استراحت بدهد؛ ولی همین که پلکاش را روی هم گذاشت به خواب عمیق فرو رفت… خورشید کم – کم بالا امد و شعله های طلایی رنگش را از پنجره به روی موهای بلند و ابریشمی دخترک ریخت. پریا انقدر از این کار شبانه خسته بود که صدای جیک – جیک پرنده ها را نشنید و حتی صدای زنگ ساعتش را و حتی صدای غرولند های برادر کوچک اش را که از صدای ساعت شکایت میکرد…
خلاصه رمان پای میز قمار
پر واضح بود که آن روز دیرتر از همیشه بیدار میشود و دیرتر از همیشه به دانشگاه خواهد رسید و نمی دانست همین اتفاق کم اهمیت همه ی زندگی اش را تغییر می دهد! شاید اگر آن شب به جای ترجمه ی کتاب استادش، مثل همیشه زود به رختخواب می رفت و زود به دانشگاه می رسید، زندگی برایش برنامه ی دیگری ترتیب میداد؛ ولی پریا تا سپیده ی صبح بیدار ماند و دیر بیدار شد و دیر به دانشگاه رسید تا وارد مسیر پر پیچ و خمی شود که حتی فکرش را هم نمیکرد.
-پریا…پریا….بیدار شو دختر…پاشو باید بري سر کلاست، دیرت میشه ها!
مادر کوچکترین عکس العملی از سوی پریا ندید. صداي شیطنت امیر حسام را شنید که میگفت:
-مامان..من بیدارش کنم؟
-من که آرزومه، ولی این دختر اگه بمب هم کنارش بترکه، بیدار نمیشه که نمیشه!
وقتی که مادر دور شد، پسرکوچولو در حالی که لبخند سرشار از شیطنت بر لب داشت؛ آرام آرام یک نایلکس را باد کرد و کنار خواهرش ایستاد و آن را با دست منفجر کرد. با صداي منفجر شدن پاکت پریا از خواب پرید.
اوکه اصلا انتظار چنین صحنه اي را نداشت، گیج و مات بود و برادر کوچکش را دید که با دست گوش هایش را می مالد؛ مثل اینکه پسرک هم انتظار همچین صدایی را نداشت. پریا وقتی از آن حالت گیج بیرون آمد و متوجه قضیه شد، دمپایی اش را از پا در آورد و قبل از اینکه به او اجازه فرار دهد، پرت کرد…
- انتشار : 22/02/1400
- به روز رسانی : 20/09/1403
ممنون از لطفتون
تشکر
بررسی و حل شد
سلام بازهم دانلود نمیشه