رمان کتمان

عنوانرمان کتمان
نویسندهفاطمه کمالی
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه2436
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان کتمان اثر فاطمه کمالی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

ارغوان در ۱۷ سالگی خام حرف های ایمان شده و با عشق فراوان با او نامزد می‌شوند، اما رفتن ناگهانی ایمان ضربه هولناکی به او می‌زند، که روحش زیر آوارهای این عشق می‌میرد، اکنون که ارغوان سوگوار خواهرش است آن هم به دلیل تصادفی که مقصر خود ارغوان است، دوبار با ایمان رو به رو می‌شود اما …

خلاصه رمان کتمان

رفته بودم کمی قدم بزنم، فضای اون اتاق زیادی برام غیر قابل تحمل شده بود، خصوصا که بوی نای خاطرات مشامم رو آزار می‌داد و از اون بدتر، بوی لیلیوم ها! لیلیوم هایی که تمام وجودم سمتشون کشیده می‌شد تا لمسشون کنم و عمیق بو بکشم، اما عقلم مدام نهيب می‌زد و مانع می‌شد. اگر می‌ گفتم نوک انگشتام له له می‌زدند برای لمسشون، دروغ نگفتم! آهی کشیدم و در رو باز کردم. سعی کردم به هیچ چیز فکر نکنم، از این همه رخوت و کسالت خسته شده بودم. زندگی

روتینم حال خودم رو هم بهم می‌زد، کاش میشد این خاطرات رو یک جا بالا آورد. تمام این روزهای زندگیم شده بود فقط مرور خاطرات و مرور خاطرات و بازم خاطرات … پذیرفتن یک حقیقت رو هیچ وقت یاد نگرفته بودم. یاد نگرفتم با طلاق مامان و بابا کنار بیام، یاد نگرفتم با رفتن بابا کنار بیام، با نگاه ها و زخم هایی که ایرج برام به یادگار گذاشت، با خیانت کردنش، با رفتنش، با رفتن اسما و در نهایت شکستن شیشه‌ی اعتمادم به عماد هیچ کدوم از این ها رو نپذیرفتم‌،

هیچوقت! همیشه مدام مرورشون می‌کردم و زجر می‌کشیدم. شاید دلیل این که هنوز هم احساسم به ایمان زندست، همین باشه! چون هیچ وقت رفتنش رو باور نکردم، هیچ وقت باور نکردم ایمانی که این قدر ناباوری هام یهو بد شد؟ گاهی وقت ها خودم هم تمام رو باور می‌کردم و باور میکردم که ایمان هیچ وقت بهم خیانت نکرده، مثل وقت هایی که شوخی شوخی خیلی چیز ها جدی می‌شد! نفس عمیقی کشیدم اما این بار باید باور می‌کردم اسما دیگه رفته، دیگه نیست …

دانلود رمان کتمان
نامشخص
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان کتمان
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها