رمان گیسو کمند
عنوان | رمان گیسو کمند ( جلد اول - جلد دوم) |
نویسنده | نگین حبیبی |
ژانر | عاشقانه، پلیسی، طنز |
تعداد صفحه | 777 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان گیسو کمند اثر نگین حبیبی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
کمند عضو باند عتیقهای در کالیفرنیا، ماموریت میگیرد که به باند عتیقه در تهران نفوذ کند و توجه و علاقه رییس باند دان را جلب کند. اما این فرد بویی از احساس نبرده و برای کمند که اولین ماموریتش است، کار خیلی سخت و پر از سوتی خواهد بود …
خلاصه رمان گیسو کمند
-پیاده شین… با چشمای بسته به زور و احتیاط پیاده شدم… نمیدونم چجوری وایسادیم چجوری حرکت میکنیم… فقط یکی راهنماییمون میکرد…صدای دری اومد و بعد ما وارد شديم… با وارد شدنمون باد خنکی به صورتم خورد… چقدر اینجا خنکه… مرده گفت: بردارینشون. چشم بندارو برداشتیم و با دیدن فضای دورمون دهنمون باز موند. البته فضاش شبیه خونه مادام بود. ولی اینجا یکم مدرن تر بود… انگار هر گوشه ای گیر میاوردن یه عتیقه میذاشتن… جام و گلدون و…. مرده اشاره کرد به پله ای که به سمت پایین میرفت…
همگی رفتیم پایین… نگاهی گذرا به خونه انداختم… خلوت خلوت چرا نگهبانی نیست؟ خونهی مادام قدم به قدم یه بادیگارد بود… چشم چرخوندم که دوربینارو دیدم… بگو پس! خیالشون راحته… وقتی رسیدیم پایین دری رو با کلید باز کرد و وارد شد… همگی وارد شدیم… حس خفگی می کردم نه پنجره ای نه چیزی… یه راهروی طولانی که ته راهرو یه در بزرگ بود. چقدر خونهاش پیچیده بود! ایول به معمارش… یعنی دان اینجاست؟ اینطور که زیبا میگفت زیاد سعی نمیکنن جا به جایی داشته باشن که مردم مشکوک
بشن… آزمون همین جا برگزار میشه… به ته راهرو رسیدیم… درشو باز کرد و وارد شدیم… یه سالن بزرگ شبیه باشگاه اقسمت رزمی و مبارزه داشت… تیراندازی… و از این حرفا… همونجا وایسادیم و مرده رفت سمتی… بعد از چند دقیقه مرد دیگه ای همراهش اومد و گفت: خوش اومدین. اولین آزمون… تست هوشه. رو کرد به مردی که مارو آورده بود و گفت: ببرشون. همشون ۳۰ به بالا میخوردن… وارد اتاقی شدیم… پر بود از صندلی… از این صندلیا که برای دانشگاه هست و جلوشون یه میز کوچیک داره… همگی نشستیم و …
- انتشار : 04/06/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403