رمان مستاصل یگانه اولادی
عنوان | رمان مستاصل |
نویسنده | یگانه اولادی |
ژانر | عاشقانه |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | سایت رمان بوک |
لینک دانلود رمان مستاصل از یگانه اولادی به صورت فایل PDF (پی دی اف) قابل اجرا در موبایل (اندروید و آیفون) و لپ تاب (pc) با لینک مستقیم بدون کات رایگان
روایت زندگی تلخ زنیست مطلقه که به همراه دخترش زندگی می کند و برای گذراندن امور اقتصادی زندگیش باید دست به کاری بزند که با اخلاقیاتش جور در نمی آید …
خلاصه رمان مستاصل
سرمای هوا به صورتش سیلی می زد … چادرش را زیر گلو سفت تر گرفت و به سوزش گونه و بینش توجهی نکرد … .دیگر روی پا ایستادن برایش مقدور نبود … پنگوئن وار کمی قدم رو کرد و برای تک و توک ماشین. های گذرا دست تکان داد … هیچ کس حاضر نبود در چهار و نیم غروب زمستانی او را سوار کند … بغض داشت نه از درد ! نه از ورم پاهایش!
نه از گودی کمرش که انگار یکی از مهره هایش با بقیه فاصله داشت ! ونه از نبضی که در دلش پرشتاب میزد … بغضش از این همه غریبش بود … ازینکه انگار خدا هم او را فراموش کرده بود …
در همین فکرها بود که ماشینی جلوی پایش ترمز کرد … سوادش به اینکه این مدل را تشخیص دهد نمی دهد ولی عقلش می گفت ماشین گرانیست! یک قدم به عقب بر میدارد و حجم حبس شده ی نفسش را بیرون می دهد و رویش را برمید …شیشه ی سمت چپ از پایین میاید: حاج خانوم؟ من مسیرم مستقیمه … اگه شما مستقیم میرین سوار شین تا ایستگاه اتوبوس میرسونمتون …
صدای مرد تشویش درونش را آرام می کند … کلمه ی ایستگاه اتوبوس در ذهنش پررنگ می شود … نگاهی به سر و وضع خود می دهد و مطمئن است که کسی با این ریخت و قیافه و برآمده، قصد تعارض بهش را پیدا نمی کند … خم می شود و چهره ی راننده را میبیند … مردی با محاسن و خشک جوگندمی و هیکلی ورزیده … جزء پیرمردهای خوشتیپ دسته بندی اش می کند …
- انتشار : 08/12/1398
- به روز رسانی : 20/09/1403
بسیار زیبا و اموزنده بود
خیییلی قشنگ بود
خسته نباشید به نویسنده ی توانا
امیدوارم همیشه خوش بدرخشید