این یک نقد از اعضای کانال و گروه رمان بوک می باشد، شما نظرتون راجب این نقد چیه؟ لطفا به اشتراک بگذارید دیدگاه هاتون رو
شما بگید، کجای نقد اشتباه هست، ما اصلاح میکنیم تا به یک نقد قوی تبدیل کنیم، این نقد اولیه رو!
نقد رمان برای مریم اثر مائده فلاح
خلاصه:برای مریم یک داستان موازی از ۳تا مریمه که هر کدوم در یک برهه از زمان در بالاکوه و کیاکلا از توابع گیلان و تهران اتفاق میافته.
داستان اول قصه زندگی مریم و سلمانِ که در دوره میرزاکوچکخان جنگلی اتفاق میافته.
مریم دختر کریم جنگلی و سلمان اربابزاده کیاکلاست و داستان به شدت جذابی دارن و به اتفاقات اون دوره اشاره میکنه.
داستان دوم قصه مریم (ماری) و امید که به زمان قبل از انقلاب و بین سالهای ۵۴ تا ۵۷ میپردازه.
ماری و امید دخترخاله و پسرخالهای هستند که دو سال قبل از هم طلاق میگیرند و دیدار دوبارهاشون شروع داستانشونه.
داستان سوم قصه مریم (مرمر) و فرهاد که تو دهه ۷۰ شکل میگیره و داستان با برگشت فرهاد از خارج کشور شروع میشه.
نظر: برای مریم میشه گفت قصهای اندک عاشقانه و کمی سیاسی و اجتماعی است.
نثر و قلم خیلی روانی داره با شخصیتپردازی خیلی خوب .
فضاسازی و لوکیشن خیلی خوب بود بقدری که واقعا میتونستی حتی بالاکوه و ایوان تِلار و با بوی نای دیوارها یا زنعمو عفتُ پای کَله در حال پخت نان تازه تصور کنی.
استفاده از گویش گیلکی به نظرم یکی از بهترین قسمتهای رمان بود.
عاشقانههای رمان به شدت جذاب ولی خیلی خیلی کم بود.
به نظرم تنها نکته منفی که من میتونم به رمان بدم همین موضوع بود در واقع انتظار بیشتری از پایان هر کدوم از قصهها داشتم که تا شخصیتها به نوعی بهم میرسیدن داستان تموم میشد در صورتی که با این اتمام زودهنگام قصه هنوز باز بود مخصوصا قصه مریم و سلمان که در واقع سرفصل همه قصهها بود.
در کل یکی از قشنگترین رمانهایی بود که خوندم و لذت بردم.
برای دانلود رمان برای مریم کلیک کنید
- انتشار : 03/11/1400
- به روز رسانی : 06/05/1403
منم موافق م
جا داشت بیشتر به مریم و فرهاد بپردازه، به سرنوشت امید و مریم، و دقیق به سلمان و کشته شدنش، مادر ماری و امید چی شدن؟شاید نویسنده خواسته رمان طولانی نشه اما طولانی میشد بهتر بود تا ابهام داشته باشه.در مجموع عالی بود مخصوصا مریم جنگلی که با گویش محلی بود، شخصیت بهار خیلی بامزه بود.
سلام اگه بخوام یه نظر کلی بدم رمان خیلی خوبی بود قلمشون واقعا عالیه، ولی ایرادی که میشه گرفت پایان داستان خیلی خلاصه بود مخصوصا مریم و فرهاد منتظر بودم قسمت بیشتری از داستان مربود به این دو شخصیت باشه ولی متاسفانه تو اوج تموم شد
تا الان دو کتاب از مائده فلاح خوندم، با سنگ ها آواز میخوانم اولیش بود که بسیار لذت بردم، برای مریم هم تازگیا خوندم که بی نهایت برام لذت بخش بود و در دلم بارها به قلمش آفرین گفتم، انشاالله روز به روز قلمش روان تر و بی ریا تر بشه.
داستان پردازی و توصیف هاش عالیه
من واقعا زنعمو عفت رو جلوی چشمم میدم
نون پختنش، شیر دادن به لیلا.
فقط باز جا داشت بیشتر در مورد ماری و امید بنویسه ، پایانش گرچه خوب تموم شد اما جا داشت بیشتر بنویسه.
برای مریم دریه کلمه عالی بود.عاشق شخصیتهاش شدم وبه همه پیشنهاد میکنم بخونن ولذت ببرن.هرکدوم ازشخصیتهاش دوستداشتنی بودن.مخصوصا مریم که زمان جنگلیها بود
خیلی ممنون از نویسنده محترم همراه با داستان به خیلی جاها سفر کردم و لذت بردم ولی در آخر بنظرم داستان پایان نداشت و فکر میکنم خواننده هنوز منتظر ادامه آن مانده