کتاب انسان ها و خرچنگ ها
عنوان | کتاب انسان ها و خرچنگ ها |
نویسنده | ژوزوئه دو کاسترو |
ژانر | ادبیات، داستانی |
تعداد صفحه | 189 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود کتاب انسان ها و خرچنگ ها اثر ژوزوئه دو کاسترو به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
داستان از زبان کودکی به نام «زائو پائولو» روایت میشود. او با کنجکاوی زوایای سرزمینی مطرود را میکاود، و با بیان روحیات یکایک ساکنین، آن مکان را خوب به تصویر میکشد. همسایگانی که پیوندشان با دیگران مرهون گرسنگی، درد، رنج و مطرود بودن آنهاست. در برابر این کمبودها هریک از این افراد، تجربهای منحصر به فرد از زندگی دارد. مردی نیز هست که با نگاهی ورای نگاه دیگران، رنج اطرافیانش را میبیند، و با آینه ای کوچک، همسایگان را روانکاوی میکند، خوانشگر به موازات این دنیای سیاه و سفید، با دنیایی رنگارنگ نیز، که گویا در کراتی دیگر است، آشنا میشود …
خلاصه کتاب انسان ها و خرچنگ ها
«رسیف» شهرگل ها و پل ها و شهر خانه های مسکونی اشراف و نجا و در عين حال شهر باتلاق ها و «مو کامبو»ها و شهر کلبه های گلی پوشیده از علوفه و حصیر و حلبی است. سحرگاهان سرد ماه ژوئن هنوز زنگ شب را نباخته اما نسیم ملایمی وزیدن گرفته است در آرامش و سکون باتلاق ها، صحرای فرو رفته در گل ولای همچنان در خواب است تنها گاه به گاه آواز جیرجیرکی از درون کلبه یی به گوش میرسد و قورباغه ها از اعماق تاریکی بدان پاسخ میدهند. در این ساعت متغیر در جادۀ «موتو کولوبو» که میان باتلاق ها تقریباً ناپیداست نخستین روستاییان با سبدهای پر
از میوه و سبزی خود که آنها را به شیوه چینی ها آویخته به دو انتهای یک لنگر چوبی حمل کنند از هم اکنون به راه افتاده اند آنها گام هایشان را تندتر میکنند تا پیش از روشن شدن هوا به بازار «آفوگادو» برسند. جاده بر اثر باران های ماه مه مبدل به مسیل شده و اکنون پوشیده از گل است. دهقانان که زیر سنگینی بار سیدهای خود خم شده اند به زحمت روی این جاده آب گرفته پیش میروند و در هرگام پاهای بزرگشان در آب فرو میرود و از میان انگشت هایشان گل بیرون میجهد. روز هم در میان تاریکی و مه با تلاق ها برای خود راهی میگشاید اما ناگهان گویی در این
روشنایی شیری رنگ چیزی ته نشین میشود و همراه با غرش رعد، بارانی سرد و نامطبوع دانه های درشت خود را بر سطح خاک خرد می.کند برقی شدید همۀ دشت را روشن میکند و بر اثر آن برگ های درشت درختان «پاله توویه» که باد حرکتشان میدهد درخشان میشوند. غوغا و هیاهوی رعد آواز جیرجیرک ها و قورباغه ها را به کلی خاموش میکند. رگبار روستاییان را غافلگیر کرده است و آن ها با عجله از درون سبدهای خود کیسه های مندرس کتانی را بیرون میکشند و فوری با آن ها کلاه درست می گذارند آن گاه دوباره دسته جمعی به راه می افتند. اکنون دیگر …
- انتشار : 03/05/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403