دانلود رایگان کتاب داستان زندگی من اثر هلن کلر
دانلود کتاب رمان داستان زندگی من اثر هلن کلر به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه کامل با ویرایش و لینک مستقیم رایگان
هلن کلر در کودکی بینایی و شنوایی و گویایی خود را از دست داد، ولی عشق به زندگی و نیروی اراده وی را توانا کرد که زندگی در بسته و تاریک خود را بیافریند و طومار جهان را که بر او پوشیده مانده بود، زیبا و عظیم تر از پیش، در برابر چشم خود بگشاید، این سرگذشت یک نابینای کر و لال نیست، بلکه داستان دلپذیر و آموزنده زندگی یک نابغه است، این داستان شورانگیز سرگذشت زنی است که یک عمر در ظلمت نابینایی بسر برد ولی شعلهی شور و شوق زندگی یکدم در او نیفسرد … / داستان زندگی من
خلاصه کتاب داستان زندگی من
من در بیست و هفتم ژوئن سال ۱۸۸۰ در تاسکامبیا ـ که شهر کوچکی در قسمت جنوبی آلاباماست ـ متولد شدم. آغاز زندگی من هم مانند کودکان دیگر بود. من هم مثل بیشتر فرزندان اول، با به دنیا آمدنم توجه همه خانواده را به خود جلب کردم. موضوع نامگذاری من مساله بسیار مهمی در خانواده بود. پدرم مایل بود مرا « میلدرد » که نام مادربزرگش بود، بنامد، اما مادرم نام مادرش را که « هلن » بود ترجیح می داد. سرانجام، پدرم که در هیجان بردن من به کلیسا، نام مورد نظر مادرم را گم کرده بود، با دستپاچگی نامی را که مادربزرگم پس از ازدواج داشت به کشیش گفت و از قضا نام او هم « هلن آدامز » بود.
به طوری که برایم تعریف کرده اند، از همان ماههای اول زندگی، نشانه های متعددی از شخصیت مشتاق و مصمم خود را نشان داده ام. اصرار می کرده ام هرچه را که دیگران انجام می دادند، انجام دهم. وقتی که شش ماهه بودم، می توانستم سلام کنم، حتی یک بار با به زبان آوردن کلمه « چای » و تکرار آن، اطرافیانم را شگفت زده کرده بودم. از این دوره، حتی بعدها که بینایی و شنوایی ام را بر اثر بیماری از دست دادم، کلمه « آب » را در خاطر داشتم و می کوشیدم آن را به نوعی بیان کنم.