کتاب در آستانه فردا

عنوانکتاب در آستانه فردا
نویسندهایوان تورگنیف
ژانرادبیات داستانی، ادبیات ملل، نقد ادبی
تعداد صفحه207
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک

دانلود کتاب در آستانه فردا اثر ایوان تورگنیف به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

النا، شخصیت محوری داستان، در آستانه‌ی فردای دشوار جنگ کریمه ایستاده است و چه بسا جنگ را از سر گذرانده است. پشت به وطن، روی به مزار عشق، که دمی پیش به خاک سپرده است و جنگ را آیا مایه بیش از این است؟ این نویسنده اجتماعی روس وضع زندگی هم میهنان خود را که اکثریت آنان از زارعین و عامه‌ مردم بودند در نوشته‌های خود توصیف کرده و حقایق تلخ و واقعیت ناگوار زندگی طبقات محروم را نشان داده است …

خلاصه کتاب در آستانه فردا

همه دنبال انصار اوف راه افتادند. مجبور بودند از جلوی این دسته عبور کنند. ولی این خوشگذران ها که رئیس خود را از دست داده بودند آرام شده کوچکترین حرفی نزدند، فقط یکی از آن ها که شجاع تر از همه بود در حالی که سرش را تکان می‌داد گفت: «خوب با این وصف … خدا میداند که … بعد از این چه خواهد شد» و دیگری حتی کلاهش را هم به علامت احترام برداشت. انصار اوف به نظر آن ها خیلی مخوف آمد. قیافه اش حالت خشن و خطر ناکی پیدا کرده بود. آلمانی ها ریختند و رفیق خود را از آب در آوردند. غریق همین که خود را روی زمین سفت

یافت با چشمان پر از اشك شروع به فحاشی به این روس های متقلب کرد و داد میزد که شکایت خواهد کرد و پیش خود حضرت اجل شاهزاده و فون کیز ریتس خواهد رفت… اما این دروس های متقلب بدون توجه به داد و بیداد او با عجله به سوی قلعه رفتند. هنگام عبور از میان باغ به غیر از آنا واسيلیونا که آهسته آه و ناله میکرد همه ساکت بودند و يك كلمه حرف نمیزدند. وقتی که به بار و بنه خود رسیدند توقف کردند. خنده شدیدی که نمی‌توانستند جلویش را بگیرند، نظیر خنده های خدایان «هومر»، بین آن ها شروع شد اول شوبین دیوانه وار قاه قاه می خندید بعد خنده او

به برسنو و زویا سرایت کرد. سپس ناگهان آنا واسیلیونا زد زیر خنده بالاخره کار به جایی کشید که حتی یلنا و انصار اوف هم نتوانستند جلوی خنده خود را بگیرند و شليك خنده را سر دادند اما نا گفته نگذاریم که خنده او وار ایوانیچ بلندتر و مفصل تر از همه بود. به قدری خندید که پهلویش درد گرفت و به سرفه و نفس تنگی افتاد. همین که اندکی آرام میشد با چشم های پر از اشک می‌گفت: «فکر می‌کردم این چه بود صدا کرد؟… اما او… او… با کف دست شلی…» و پس از ادای کلمه اخیر که به زحمت از دهانش بیرون می آمد متشنج میشد و مجدداً خنده شدیدی …

دانلود کتاب در آستانه فردا
2.29 مگابایت
PDF
دیدگاه کاربران درباره کتاب در آستانه فردا
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها